حجتالاسلام والمسلمین علیرضا قائمینیا؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
چه کنیم دین با جامعه مدرن ارتباط برقرار کند؟

انقلاب اسلامی هویت فرهنگی داشته است ولی چهار دهه است که از اهمیت آن غافل هستیم و از جهت نظری و عملی مشکل آن را حل نکردهایم، لذا ابتدا باید منظور خودمان از فرهنگ را مشخص کنیم و ببینیم قرار است برای تغییر این فرهنگ چه فرایندی را طی کنیم؟ فرهنگ از واژههای متلون است و به همین دلیل هم دائما دچار تغییر میشود؛ ممکن است فرهنگ را به مفهوم جامعهشناسی آن در نظر بگیریم، یعنی فرهنگ، مقولهای بریده و جدا از سیاست و اقتصاد و امثال آن است.
فرهنگ درون خودش یک برنامه معنایی دارد و به سبک زندگی و کنشهای اجتماعی ، به سیاست و اقتصاد هم معنا میدهد، بنابراین فرهنگ، گستردهترین پدیده بشری است و به این معنا، هویتها هم نوسان پیدا خواهند کرد. در جامعهشناسی کلاسیک، مرزهای هویتی به نوعی وجود دارد ولی در جامعه مدرن هویت ناپایدار و بیثبات است.
با توجه به ارکان جامعه مجازی کنونی و نسبت آن با دین و انقلاب، ابزارهای دیجیتال مانند موبایل و شبکههای اجتماعی از ارکان مهم جامعه و فضای مجازی هستند، با آمدن وب جهانی، نمیتوان از فرهنگ به معنای سنتی آن صحبت کرد. رکن دیگر جامعه مجازی، سلبریتیها هستند که نقش عمدهای در تعیین فرهنگ جامعه دارند؛ در اوضاع اخیر ملاحظه کردیم که شهدای اخیر یعنی شهدای امنیت، شهدای ترور در فضای مجازی و شهدای فضای سایبری هستند. ما فضای مجازی را هنوز هم جدی نگرفتهایم و خیلی از سلبریتیها در کشتن افراد بیگناه نقشآفرین بودند. موسیقی هم در فضای جدید نقشآفرینی زیادی دارد و گاهی با یک موسیقی ساده، فرهنگ یک جامعه عوض میشود.
ورزش رکن دیگر جامعه مجازی است زیرا در قدیم ورزش میکردند تا بدنشان سالم بماند ولی الان، ورزش یک صنعت و کالای فرهنگی است. ما باید به معنای عمیقتر فرهنگی منتقل شویم و در این معنا، فرهنگ یک وجودی گسترده دارد و از محدودیتهای سنتی بیرون آمده است و جوامع معنایی را در جامعه مدرن و مجازی رقم میزند و بین فرهنگ در جامعه صنعتی و اطلاعاتی با جامعه مدرن تفاوت بسیار زیادی دارد.
مطالعات فرهنگی دو معنا دارد، یک معنا در جامعهشناسی سنتی بود که فرهنگ نخبگان را بررسی میکردند ولی امروز مطالعات فرهنگی، منطق مدیریت جامعه مدرن است. اینها گفتند اگر ما بخواهیم فرهنگ کشورهای جهان سوم را مدیریت کنیم، مطالعات فرهنگی گستردهای روی کشورهای هدف باید انجام بدهیم تا به اهدافمان برسیم.
ما نظریات غربیها در باب فرهنگ و اقتصاد را قبول نداریم ولی نباید و نمیتوان نسبت به آن بیتفاوت بود، لذا مطالعات فرهنگی به معنای آکادمیک از منطق جامعه مدرن بحث میکند.
اگر قرار است گشایشی در عرصه فرهنگی صورت بگیرد و دین بتواند با جامعه مدرن ارتباط فرهنگی برقرار کند چند مرحله دارد؛ اول ارائه قرائت فرهنگی از تراز اسلامی اعم از قرآن، روایات و فلسفه و فقه و اخلاق و ...؛ الان فقه ماعمدتا فردگرایانه است و بعد از چهل سال نمیدانیم چه چیز فقهی فرهنگی تولید کنیم و چرا نمیتوانیم ارتباط با فرهنگ برقرار کنیم زیرا نگاه سنتی به فرهنگ داریم.
مشکل دیگر مطالعات فرهنگی در حوزه، درجا زدن در مقام تعریف است و به مقام تحقق نمینگرند و مباحث کاربردی نمیشود و صرفا یکسری مباحث انتزاعی داریم که وقتی خواستیم صدا و سیما و نهادهای فرهنگی و سینما و ... را مدیریت کنیم این مباحث به درد ما نمیخورد. بنده معتقدم باید الهیات فرهنگی در حوزه تعریف و بحث شود و به همه حوزهها از جمله فقه و فلسفه و... اشراب شود.
یکی از گامهای مهم در این مسیر داشتن مطالعات فرهنگی بومی متناسب با جامعه ایران است؛ الان در یکی از کشورهای غربی فردی در مورد خودرو از نگاه فرهنگی، کتاب نوشته است و تحلیل جالبی دارد و آن اینکه در جوامع شرقی چون خودرو به مثابه بدن انسانها است وقتی تصادف شود با هم درگیر میشوند؛ ما هم امروز نیازمند چنین مطالعاتی هستیم.
منبع- شورای عالی انقلاب فرهنگی (5/9/1401)، قالب: سخنران در نشست «دین و اقتدار فرهنگی و نقش آن در هندسه جهانی»
نظر شما :