عبدالکریم خیامی؛ عضو هیئت علمی فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیهالسلام
ابعاد جنگ رسانهای دشمن در اغتشاشات/ لشکرکشی تمامقد رسانهای علیه ملت ایران

مفهوم لشکرکشی و لشکرسازی معمولاً در جایی به کار میرود که از همه ظرفیتها برای حمله استفاده شود. در حوادث دو ماه اخیر برای هجوم به ملت ایران، واقعاً همه ابزارهای انسانی، فناورانه، ارتباطی و رسانهای به کار گرفته شد.
این وقایع چند وجه تمایز نسبت به حوادث پیشین داشت که با توجه به آنها میتوان اصطلاح لشکرکشی را به آن اطلاق کرد. در دورههای قبل، ما شخصیسازی پیامها را نداشتیم، در این دوره، ما با مرحله شخصیسازی پیامها در بستر سکّوها و شبکههای اجتماعی مواجه بودیم. برای افراد یک جامعه با هدف خاص؛ پیام شخصی تولید و ارسال شد.
استفاده دشمن از هوش مصنوعی برای استنباط و استخراج سناریوهای رسانهای در دورههای پیشین به این شکل نبود. در حوادث اخیر، برخی از توصیهها به اغتشاشگران از طریق تحلیل دادههای بزرگ و با بهرهبرداری از ابزارهای هوش مصنوعی انجام میشد. دشمن در مواردی هم در فریفتن بخش کوچکی از جامعه موفق عمل کرد. میزان استفاده از بهاصطلاح انسان-رسانهها یعنی افرادی که قبلاً روی آنها کار شده بود و خود بهمثابه رسانه شده بودند، بسیار متکثر بود؛ برای مثال، مدلهای تبلیغاتی، خوانندههایی که برخی از آنها حتی یکبار هم نام ایران را نشنیدهاند یا حتی برخی از شخصیتهای مشهور خارجی و افرادی که حوزه فعالیتشان ارتباطی به ما ندارد و اساساً هیچ شناختی از موضوعات سیاسی هم ندارند، برای این منظور به استخدام گرفته شدند.
نظرسازی یا نظریهسازی و استفاده بسیار گسترده از رباتها برای تولید و توزیع تصنعی محتواها، برای برجستهکردن و انبوهسازی (ترند) مطالب و محتواهای رسانهای، از دیگر اقدامات دشمن بود. ایران تنها کشوری در دنیاست که به طور خاص بیش از ۲۰۰ شبکه ماهوارهای علیه آن فعالیت میکنند. این کار میتواند به ایجاد تور مخاطب، تحقق پیام ۳۶۰ درجه و انبوهسازی کمک کند.
این اغتشاشات دچار خلأ نظری بود، یعنی یک نظریه، اندیشه یا تئوری مقبول جریانساز نداشت. این مسئلهای است که اندیشکدههای مخالف جمهوری اسلامی نیز بهصراحت آن را بیان کردهاند. یکی از ابزارهای پرکردن خلأ ایدئولوژیک، رسانه است، یعنی با تزریق تصویر و احساس تلاش میشود خلأ تئوری جبران شود، تاجایی که کسی به سراغ اندیشه و نظریه اساسی حرکت نرود. به آن معنا که آنقدر ذهنها دریافتکننده متراکم و متوالی خبر، متن، تصویر، پیام و ... شود که کسی از چیستی این حرکت، چرایی، هدف نهایی و اصول آن، فلسفه این شرارتها، آشوبها، آتشسوزیها و خشونتها نپرسد.
در این شرایط ذهن فرصت نمیکند که یک سؤال عمیقتر بپرسد یا مطالبه کند. دشمن میگوید احساس تزریق کنیم تا فضا احساسی شود، هیجان تزریق کنیم تا آدمها هیجانی شوند و هیجانهای خودشان را تخلیه کنند.
دومین هدف از لشکرسازی کاذب این بود که میدانستند خلأ همراهی تودههای مردم را دارند. جمعیتی که مدنظر آنها بود بههیچوجه با آنها همراهی نکرد. وقتی در شهر ۱۲میلیون نفری، جمعیت اندکی وارد اغتشاشات میشوند، این جمعیت نزدیک صفر درصد محاسبه میشود. دشمن با ایجاد اغتشاشاتی پراکنده که در آن هر ۲۰-۳۰ نفر در یک گوشه از شهر اقدام به آتشسوزی و انجام حرکات غیرمتعارف میکردند و تهیه فیلم از این جمعیتهای اندک و انتشار پشت سر هم این موارد تلاش کرد تا دریافتکننده پیام احساس کند همه مردم در خیابانها هستند. آنها سعی کردند این دو خلأ را با تصویرسازی رسانهای خود پر کنند.
در واقعیت واقعی، اشکالات، کمکاریها و نواقص را باید پذیریم و اصلاح کنیم. اگر در حوزه نوجوانان کمکاری داشتهایم، اگر در زمینه حجاب خلاء هایی داریم..اگر در تربیت و رسیدگی به آموزشوپرورش نسبت به نوجوانان کمکاری، اشتباه، بیعملی یا بدعملی داشتهایم؛ این موارد را باید بپذیریم و اصلاح کنیم.
دوم، نظام رسانهایما نظام بهروزی نیست. منظور از رسانه، مجموعهای از رسانههای جمعی رادیو، تلویزیون، مطبوعات، سینما، رسانههای اینترنتپایه و اجتماعی که شامل پیامرسانهای اجتماعی و پلتفرمهای رسانهای و VODها میشود.
سوم، ارتباطات آیینی یا حضوری و سنتی ما است؛ بنابراین آرایش سه پایه اصلی ارتباطات ما ضعیف است، بهروز و کارآمد نیست. ما به بازاندیشی جدی در این عرصه نیاز داریم و باید از همه بازیگران مؤثر و ذینفعان این عرصه خواهش کنیم که منافع بخش خود را بر منافع کلی ملت غلبه ندهند.
یکی از موضوعات دیگری که در دیدار بسیجیان با رهبر انقلاب، مورد اشاره قرار گرفت تسلط بر مغزها بود و اینکه این نوع سلطه مقدمه تسلط بر سرزمینهاست.
تسلط بر مغزها زمانی رخ میدهد که شما روی سازوکار رمزگشایی و تفسیر جامعه هدفتان مؤثر واقع شوید؛ گاهی در بیرون تلاش میکنید و واقعیت را تغییر میدهید و گاهی نحوه قرائت و فهم و برداشت مخاطب از بیرون را تغییر میدهید.
اگر ارتباطات آیینی، حضوری، تربیتی و خانوادگی ما کنار برود و حجم اول ارتباطات جامعه، ارتباط مجازی باشد، بهمرور شما یک هویت مجازی پیدا میکنید که بر هویت واقعی شما غلبه مییابد. در این صحنه، آن که تکنیکیتر است و رسانه بیشتری دارد و از فناوریهای جدیدتری بهره میگیرد، میتواند موقتا برنده شود، زیرا آنجا حقایق با هم تضارب ندارند، در آنجا استدلالها و برهانها با هم در جدال نیستند، در آنجا تصاویر و بازنماییها با هم میجنگند. ما باید تلاش کنیم که این سهگانه ارتباطاتی خود را بازآرایی کنیم. با این شیوه که حرکت میکنیم، در حقیقت رسانه ما ضعیف است و نظام رسانهای ما با تحولات فناورانه سازگار نیست و به روزآمدی و بازنگری نیاز دارد.
منبع- دفتر مطالعات فرهنگی جهاد دانشگاهی
خبرگزاری رسا (17/09/1401)، قالب: گفتوگو
نظر شما :