دیدراه شماره ۷
صلح آرمان حداقلی است و سعادت بر فراز آن است
مهدی جمشیدی؛ عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

علوم انسانی اسلامی ما را به عبور از انگاره توسعه ترغیب میکند و در مقابل آن نظریه پیشرفت را توصیه میکند، بنابراین باید به نسبت علوم انسانی با سعادت و پیشرفت بپردازیم نه صلح و توسعه.
علم یک نوع معرفتی است که به صورت روشمند حاصل می شود، علم مبتنی بر دلیل است و دیگران هم میتوانند همان مسیر را طی کنند. ضلع دیگر علم مبتنی بر مفاهیم است و معرفت روشمند را در صورت مفاهیم بررسی میکند.
علوم انسانی شاخهای از علوم است که به کنشهای انسانی چه به لحاظ فردی چه در نسبت با دیگران میپردازد و موضوع آن، خود انسان است وقتی از علوم انسانی سخن میگوییم، میتوان علوم را تفکیک کرد به این معنا؛ دستهای از علوم مربوط به جهان و انسان است.
وقتی از نسبت علم و صلح سخن میگوییم باید بدانیم که صلح یک آرمان حداقلی است یعنی انسان ها در جامعه ستیز نداشته باشند، گرگ یکدیگر نبودن؛ بنابراین فضیلت عالی نیست. انتخاب این هدف در چهارراه علوم انسانی سکولار است و هدف های حداقلی در آن تعریف می شود.
در علوم انسانی اسلامی موضوع فراتر از صلح است و به کمال و سعادت انسان می پردازد و انسان را در مسیر شدن های تکاملی می بیند و انسان را در مسیر تکامل تعریف می کند و هدف غایی آن کسب کمالات غایی انسانی است.
شاید بین جوامع هیچ جنگ و درگیری نباشد اما هیچ کدام رنگ سعادت را نبینند و این یکی از تفاوتهای علوم انسانی غربی و علوم انسانی اسلامی است. علوم اسلامی، جامعه پردازی قدسی و الهی است.
توسعه بسیار جدی تر از مسئله صلح است، پس از پیروزی انقلاب اسلامی گفتمان انقلاب اسلامی نظریه پیشرفت را در مقابل توسعه مطرح کرد و با این انگاره ما از توسعه عبور کردیم توسعه با جهان معنایی ما تضاد و استحکاک جدی دارد.در ذیل توسعه جنگ طلبی، صلح ستیزی و استبداد و استعمار معنا می یابد و دست اندازی به جوامع دیگر بخشی از توسعه غربی است.
آنچه که نکته اساسی است، تعریف انسان است در تفسیر علوم انسانی سکولار، در علوم انسانی سکولار انسان به جنبه مادی محدود می شود و خصایص معنوی فرعی و غیر معتبر قلمداد خواهند شد و انسان به شی فرو کاسته می شود و شهید مطهری گفته است وقتی ارزش انسان را به شی فرو می کاهید، کشتن او هم مانند خراب شدن ساعت است و در این نوع نگاه به انسان قتل، جنگ و فریبکاری امور بد و مذمومی انگاشته نمیشود.
وقتی لذت و منفعت طلبی اصل دانسته شد و تعدی به حقوق دیگران مذموم نیست و به انسان به چشم کالا نگاه میشود، انسان صرفا از منظر مادی مورد توجه قرار می گیرد.
در جوامع غربی با وجود تسلط قانون این همه وحشی گری وجود دارد چرا که تمدن غربی مبتنی بر علوم انسانی سکولار است. تمدن تجاوز، جنگ و استعمار است و ریشه آن در علوم انسانی سکولار می باشد، بنابراین از آن صلح و اخلاق، عدالت و انسانیت بر نمی خیزد و بزرگترین جنگ ها نیز از همین تمدن ها برخاسته است که ریشه آن علوم انسانی سکولار است.
علوم انسانی اسلامی در مقابل علوم انسانی سکولار قرار دارد که در آن ماده، اساس نیست بلکه وجدان انسانی فعال است و عقل محاسبه گر و منفعت اندیش نیست بلکه دیگراندیشی ملاک است و دیگر رحمانی و الهی به تمام جامعه سرایت می یابد، حرمت و حقوق دیگران اعتبار دینی دارد؛ بنابراین صلح، دگردوستی، صمیمیت و گفت و گو معنایی واقعی و غیر شعاری می یابد.
در علوم انسانی اسلامی فقط به قانون ارجاع نمیدهیم بلکه فراتر از قانون وجدان های دینی افراد است که دعوت به مدارا، دگردوستی و وفق می کند و پرچم اخلاق و ارزش ها را برافراشته می سازد.موضع انقلاب اسلامی در برابر نظریه توسعه بر نتابیدن و نفی کردن آن است و با نظریه توسعه سازگاری نداریم چرا که فقط به جنبه های مادی می پردازد و از سعادت و کمال برکنار و بی طرف است و زندگی را در حوائج مادی می بیند.
در مفهوم توسعه، عدالت معنا ندارد و عدالت امری اضطراری برای شرایطی است که طبقات فرودست جامعه برآشوبند؛ بنابراین به صورت مقطعی جامعه به عدالت های کوتاه مدت روی می آورد تا آشوب های اجتماعی را کاهش دهد و این در حالی است که نظریه پیشرفت نه فقط انسان و جامعه انسانی را در مادیات منحصر نمی کند و نه اینکه عدالت را فرع بر رشد می انگارد. در انگاره پیشرفت که گفتمان انقلاب اسلامی است، رشد و عدالت اقتصادی باید همزمان پیش بروند.
تجربه تلخ در اوایل دهه 70 که رشد اقتصادی منهای عدالت دنبال شد و در سال های بعد شاخ و برگ دارد، یک تجربه عملی است که به ما نشان می دهد انگاره توسعه به معنای بی اعتنایی به عدالت است و دره های فقر و قله های ثروت به وجود می آورد و جامعه را دوقطبی و دو پاره می کند و شکاف طبقاتی را افزایش می دهد؛ بنابراین در گفتمان انقلاب اسلامی از توسعه نقد شده است.
باید یک بازاندیشی اساسی در صورت بندی مسئله داشته باشیم چرا که صلح آرمان حداقلی است و سعادت بر فراز آن است. سعادت فرد و جامعه در اولویت قرار دارد و نباید صرفا به مسئله صلح اکتفا کنیم چرا که اینها ابتداییات اخلاقی انسانی است.
منبع- خبرگزاری شبستان (19/08/1401)، قالب: گفتوگو
نظر شما :