دیدراه شماره ۷

امروز زنان نویسنده سهم قابل‌توجهی در ادبیات ایران دارند

نشست "جایگاه زنان در آینده ادبیات ایران" به مناسبت هفته کتاب؛
۲۲ آبان ۱۴۰۱ | ۱۷:۰۱ کد : ۵۲۵۰۳ رصد و دیدراه دیدراه شماره ۷
امروز زنان نویسنده سهم قابل‌توجهی در ادبیات ایران دارند

به اظهار فریبا یوسفی؛ شاعر معاصر وقتی درباره جایگاه شعر زنان صحبت می‌کنیم، این جایگاه می‌تواند منحصر به یک نگاه محدود و صرفا محدود به موقعیت جغرافیایی شود. ادبیات یا شعر و به‌طور کلی هنر، نمی‌تواند منحصر به وضعیت جغرافیایی باشد، به‌ویژه این‌که رتبه و ارزش یک کار هنری با ذات آن هنر مشخص می‌شود و تعریفی فراتر از ابعاد جغرافیایی پیدا می‌کند و بیشتر به ارزش و سطح هنری آن اثر توجه می‌شود. عوامل مختلفی در ترسیم جایگاه یک اثر هنری مؤثر هستند. یک بخش آن به تولید آثار هنری در گذشته برمی‌گردد که بیشتر معطوف به ارزش ذاتی آن هنر است و امروزه ارزش ذاتی آثار تحت‌تاثیر عوامل دیگر تغییر کرده است. جایگاه و رتبه یک اثر هنری علاوه بر ارزش هنری‌اش تحت‌تاثیر عوامل سیاسی، اجتماعی و حتی تجاری تعیین می‌شود.
زنان بخش قابل‌توجهی از جمعیت جامعه را تشکیل می‌دهند و نقش آنها در شعر را می‌توان از دو دیدگاه متفاوت بررسی کرد. دیدگاه اول این است که درباره زنان چه آثاری آفریده شده و دیدگاه دوم درباره آفرینش شعر توسط زنان است. بخش قابل‌توجهی از ادبیات کهن و گذشته ما، محتوای خود را از عاشقانه‌هایی که درباره زنان سروده شده می‌گیرد؛ یعنی نقش معشوق بودن زن در یک شعر، بخش قابل‌توجهی از ادبیات گذشته ما را با خودش به همراه دارد.
در دیدگاه دوم که درباره آفرینش شعر توسط زنان است، ما بیشتر به نقش شاعر بودن یک زن توجه داریم. اگر مقایسه‌ای از گذشته تا امروز درباره شعر زنان داشته باشیم، متوجه می‌شویم که شعر زنان، گذشته کمرنگ‌تری نسبت به عصر امروز داشته است. یعنی زنان در شعر و ادبیات کهن فارسی انگشت‌شمار بودند. کتاب «تاریخ شعر زنان» طی مقایسه‌ای دقیق، حضور و تعداد زنان در عرصه شعر از قرن چهارم تا قرن هشتم را بررسی کرده و جالب است بدانید که تعداد زنان در این بازه زمانی ۴۰۰ شاعر زن در برابر هشت هزار مرد شاعر بوده و این آمار به دلیل شرایط اجتماعی و سیاسی و فرهنگی آن دوران است.
در قرن ششم تا هفتم ۱۶ شاعر زن، در قرن هشتم هشت شاعر، در قرن نهم ۱۷ شاعر، در قرن دهم ۲۵ شاعر و در قرن یازده نیز ۲۵ شاعر زن داشتیم که شیب ملایمی از حضور زنان در عرصه ادبیات شعر کهن را بازگو می‌کند. در واقع این آمار نشان می‌دهد که در گذشته تعداد کمی از زنان در این حوزه فعالیت می‌کردند.
به گفته وجیهه سامانی؛ داستان‌نویس و دبیر علمی پانزدهمین جشنواره ادبی جلال آل احمد، ما وقتی در مورد آینده صحبت می‌کنیم، باید با نگاه به گذشته حرف بزنیم و جایگاه گذشته و حال را بدانیم و بعد به آینده توجه کنیم که به کجا خواهیم رسید. در نقطه‌ای که ایستاده‌ایم آینده روشن است، اما زنان نویسنده ما در عرصه داستان‌نویسی باید بیشتر خود را به علم روز، دانش، آگاهی، تحقیق و تکنیک مجهز کنند تا بتوانند در آینده ادبیات ایران مطرح و موفق باشند.
 امروز زنان نویسنده سهم قابل‌توجهی در ادبیات ایران دارند. ورود زنان نویسنده به این حیطه دو پیام کلی دارد؛ یک پیوند کلی با ادب و فرهنگ است که مدعی هستیم زنان ما جزو نویسندگان و هنرمندان جامعه هستند و هرچه این دامنه گسترده‌تر باشد، جامعه فعال‌تر و پویاتر خواهد بود، ولی یک نشانه و گزاره مهمتری وجود دارد که از فرهنگ بیرون می‌آید و نشان‌دهنده تحولات بنیادین در عرصه‌های دیگر مانند اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی است.
ما مجبوریم به گذشته خود نگاه کنیم که از چه مسیری عبور کرده‌ایم. حدود ۱۰۰ سالی می‌شود که نویسندگی و داستان‌نویسی به شکل مدرن وارد ایران شده است. در اوایل این تاریخ صدساله ما هیچ نویسنده مطرحی را به شکل امروز نداریم. این زمان می‌گذرد تا دوره‌ای که سیمین دانشور در عرصه نویسندگی ظهور و بروز پیدا می‌کند که آثار چندان درخوری نداشت که بتواند جریان‌ساز و در جامعه مطرح باشد. منتقدان جدی ادبیات می‌گویند سال ۱۳۴۸ مطلعی برای ورود جدی زنان به عرصه نویسندگی بوده است. تا قبل از این دوران اگر اثری هم خلق می‌شد، اسیر کلیشه‌های جنسیتی مردانه بود و به‌نظر برخی کارها بسیار سطحی بوده است.
کاراکتر زنان در آثار مردان نویسنده نیز قابل بررسی است. وقتی به آثاری چون «شوهر آهو خانم» نگاه می‌کنیم به این نتیجه می‌رسیم که شخصیت زن در این‌گونه آثار شخصیت مفلوک، بی‌سواد، سرخورده، بدون فهم و آگاهی، فقیر و فاقد جهان‌بینی و ایدئولوژی است و در فراز داستان زنان اثرگذاری دیده نمی‌شود.
 شاید اگر یک نویسنده مرد کاراکتر اثرگذار از زن را در قالب داستان خود مطرح می‌کرد، مسئله اثرگذاری زنان متفکر در جامعه زودتر مطرح می‌شد طبق آمار ثبت شده در تاریخ، حضور زنان دانشجو در آن سال‌ها زیر ۱۰ درصد بود که این رقم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به بالای ۶۰ درصد رسیده که جای تأمل دارد که تعداد زنان نویسنده از عدد ۱۱ نفر در آن سال‌ها به ۲۸ هزار نفر در سال ۱۳۹۶ رسیده است. می‌توانیم بگوییم ادبیات قوی منسجم در ادبیات ایران در دهه هشتاد توسط زنان نویسنده خلق شد.
به گفته آناهیتا آروان در سال ۱۹۸۵ در بررسی آثار موزه هنرهای معاصر نیویورک به این نتیجه رسیدند که از هر ۶۹ اثر به نمایش گذاشته شده، فقط ۱۳ اثر متعلق به زنان است، این یعنی اینکه این موضوع فقط به حوزه ادبیات داستانی محدود نیست و در همه عرصه‌های هنر صدق می‌کند. مسأله این است که بدانیم این مباحث از کجا شروع شده، به کجا رسیده، ما در حال حاضر در کجا قرار داریم و فکر می‌کنیم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در این زمینه هیچ تصویر روشن و قطعی نمی‌توان ارائه داد. مثل این است که ما را در برابر یک پرده بسیار عریض و طویل از گذشته تا امروز قرار دهند؛ نمی‌توانیم یک تصویر و نمای کلی از پرده ای که در برابر ما است، ارائه دهیم. جایی که ما اکنون در آن قرار گرفته‌ایم و درباره آن صحبت می‌کنیم، جدا از مسائل جهانی در این زمینه نیست.
 بسیاری از منتقدان و نظریه‌پردازان جنس را از جنسیت جدا می‌دانند. جنس چیزی است که به لحاظ بیولوژیکی با آن به دنیا می‌آییم، ولی جنسیت آن چیزی است که در جامعه و با فرهنگ ساخته می‌شود. بسیاری از نظریه‌پردازان نگاه زنانه را منع می‌کنند. حتی در ایران و بین زنان معاصر خودمان بسیاری از داستان‌نویسان این تلقی را قبول ندارند که ما مثلا نقاش زن یا داستان‌نویس زن داریم. آنها معتقدند که ما داستان‌نویس به معنای داستان‌نویس داریم که این داستان‌نویس می‌تواند زن یا مرد باشد.
 در سال‌های اخیر با رشد حیرت‌آور زنان نویسنده در ایران مواجه بوده‌ایم. به‌عنوان مثال در رمان زویا پیرزاد، شخصیت زن، خانه‌دار است. ولی آنقدر در بطن داستان شخصیتش پررنگ می‌شود که در ادبیات داستانی بعد از آن بسیاری از زنان نویسنده در حوزه ادبیات داستانی، این شخصیت را بازتولید کردند.
منبع- دفتر مطالعات فرهنگی جهاد دانشگاهی

خبرگزاری برنا (22/08/1401)، قالب: نشست

 


نظر شما :