دیدراه شماره ۷
مثل خیلی از کارها، کتابخوانی صبر، حوصله و تمرین میخواهد
محمد علی رکنی؛ کتاب پژوه

به گفته محمد علی رکنی؛ کتاب پژوه و منتقد ادبی هر کدام از ما یک بار زندگی می کنیم و فرصت تجربههای بسیار را نداریم؛ اما کتاب (مخصوصا ادبیات) این فرصت را به ما میدهد که زندگیهای متفاوتی را تجربه کنیم و چون کلمات تصویر ندارند، ما را وارد دنیای خیال کرده و ما با خیال خود پرواز نموده و به جای انسانهای مختلف که هیچ وقت آنان را ندیدیم و نمیشناسیم، موقعیتهای مختلف آنان را تجربه می کنیم و به تجربه زیستی ما کمک میکند و می توانیم عالم دیگری را سیر کنیم و بفهمیم.
خواندن کتابهای بزرگان این فرصت را برای ما خواهد داشت که انگار با او معاشرت کرده و چکیده افکار و تجربیات او را میتوانیم به راحتی به دست آورده و استفاده نماییم. کتاب میتواند از جهات گوناگون انسان را غنیتر کند و سبب میشود تجربههای بسیاری پیدا کرده و بتوانیم به شکوفایی برسیم؛ از طرف دیگر، انسانی که کتاب نمیخواند، انگار خود را از لذت و معناهای زیبا و تجربیات و دانش محروم میکند و زیستن بدون کتاب خواندن همانند آن است که با یک چشم زندگی کنیم و هیچ وقت نفهمیم که اگر ما دو چشم داشته باشیم، میتوانیم بهتر و زیباتر ببینیم.
این جمله غلطی که"هر کتابی ارزش یکبار خواندن دارد" را باید فراموش کنیم؛ نه ما آنقدر عمر و وقت داریم و نه آنقدر زمان داریم که بعضی از کتاب هایی که ضعیف هستند را بخوانیم. اگر می خواهیم از خواندن کتاب خسته نشویم وکتابهای خوب پیدا کنیم، راهش این است که به انسانهای کتابخوان و با تجربه نزدیک شده و از تجربیات آنان استفاده کنیم.
اگر فرد به تنهایی بخواهد شروع به کتابخوانی کند، و به جستجو در اینترنت و یا فقط به تبلیغات بسنده کند، بعد از مدتی زده شده و خسته میشود؛ اما اگر اهلش را پیدا کند که کتاب های خوب را میشناسد و از تجربیات دیگران هم گرفته باشد، کمک بسیار زیادی میتواند به فرد کند؛ یعنی مسیری را باز کند که این مسیر، خیلی روشنتر، راحتتر و در دسترستر است؛ بعد از این کم کم می توان وارد جهان مطالعه و کتابخوانی شد و مشیها و نویسندهها را شناخت و ذره ذره اگر مداومت کند، تبدیل به انسانی میشود که خودش حرفه ای شده و حتی میتواند به دیگران، کتاب پیشنهاد بدهد و با مطالعه کمی از یک کتاب، متوجه میشود که آیا این کتاب ارزش مطالعه دارد یا ندارد؛ مثل خیلی از کارها، کتابخوانی هم صبر و حوصله و تمرین میخواهد.
پس لازم است با انسانهای کتابخوان ارتباط داشته باشیم. به اشتراک گذاشتن تجربیاتمان از کتابخوانی و استفاده کردن از تجربیات آدمهای کتابخوان، ما را سر ذوق خواهد آورد.
دلیل خستگی بسیاری از انسان هایی که در مسیر کتابخوانی خسته می شوند، تنهایی و نداشتن گفت و گو و گعده است؛ راجع به کتاب هایی که می خوانند با کسی حرف نمی زنند؛ اما فکر کنید جایی باشد که آدمهایی که کتاب ها را می خوانند، بنشینند و راجع به این کتاب ها حرف بزنند و انسان نظر دیگران را هم متوجه شود؛ پس می تواند برای او جالب و زیبا باشد و در این جمع هاست که دیگران، کتاب پیشنهاد می دهند.
جامعه ما کمتر کتاب میخواند و این گعده ها کم است؛ اما کسی که علاقه دارد، باید انسانهای علاقمند به کتابخوانی را پیدا کنیم ، در کنار آنان قرار گرفتن و گفت و گو با آنان، ما را مدام در این مسیر قرار میدهد.
یکی از علتهایی که سبب می شود انسانها در ادامه مسیر کتابخوانی خسته شوند، این است که کتاب خوب، کم است و کمتر معرفی میشود و ما بیشتر درگیر تبلیغات و پروپاگانداها هستیم و ذره ذره احساس میکنیم با سلیقه و ذائقه ما جور در نمیآید و از مسیر خارج میشویم.
به نظر مهدی کرد فیروزجایی نویسنده؛ عاقل جویای کمال، رستگاری، سعادت و طالب حقیقت که دوراندیشی نسبت به آینده به معنای عام آن دارد؛ چه در این دنیا و روزهای زندگی و چه پس از زندگی که معتقد به حیات معقول برای دست یافتن به این سعادت و حقیقت است، نیاز به آن دارد که بر معرفت خود بیفزاید و به شدت به دنبال معرفت و شناخت است و نیاز به بیشتر دانستن دارد و از نادانستههای خود بکاهد و اگر بخواهد بر معرفت خود بیفزاید، باید از رهگذر مطالعه و کتاب گذر کند.
چرا یک انسان تشنه آب می خورد؟ انسانی که ولع سعادت دارد و می خواهد سعادتمند زندگی کند، تشنه معرفت است، باید حقیقت رابشناسد و به دنبال آن برود؛ از این رو کتابخوانی یکی از اصلی ترین راه های رسیدن به سعادت، رستگاری است؛ کما اینکه انسان تشنه نیاز به آب دارد و کتاب همانند چراغ در تاریکی و همچون آب برای فرد تشنه است.
اما یک بحث، "چگونه خواندن است" و بحث بعدی "چه چیزی خواندن است". اینکه چگونه بخوانیم، روش های مطالعه وجود دارد و قابل دسترسی است؛ اما اینکه چه بخوانیم، باید به فراخور پیش زمینه های ذهنی، متن را انتخاب کنیم؛ کما اینکه برای یک دانشآموز دوره ابتدایی که تازه خواندن و نوشتن را یاد گرفته، نباید فراتر از متنهای دوره ابتدایی برای او در نظر گرفت؛ از این رو برای کسی که هیچ درکی از منطق ندارد و ابتدائیات فلسفه را نمیداند، نمیشود کتاب فیلسوفان بزرگ را توصیه کرد؛ یا کسی که ذهن آماده ای برای خواندن آثار پیچیده ادبی را ندارد، نمیتوان به او گفت که آثار فلان نویسنده سختنویس را بخوان.
منبع- دفتر مطالعات فرهنگی جهاد دانشگاهی
خبرگزاری حوزه (24/08/1401)، قالب: گفتوگو
نظر شما :