دیدراه شماره ۷

سیاست‌گذاری‌ نادرست عمده عامل«عدم رغبت به فرزندآوری» است

محمدجواد توکلی؛ استاد حوزه و دانشگاه
۱۱ آبان ۱۴۰۱ | ۱۶:۵۲ کد : ۵۲۵۰۰ رصد و دیدراه دیدراه شماره ۷
سیاست‌گذاری‌ نادرست عمده عامل«عدم رغبت به فرزندآوری» است

امروزه بسیاری از سیاست‌مداران و نظریه پردازان بر این عقیده هستند که آنچه مشکل اساسی است، نه افزایش جمعیت؛ بلکه نحوه مدیریت اقتصاد است. در بحث جمعیت و بخصوص در مسائل اقتصادی جمعیت یک سری شبهاتی مطرح می‌کنند که می‌توان این شبهات را به دو دسته تقسیم کرد. یکی از این شبهه‌ها در شبهات کلان اقتصادی است و کسانی که موافق محدودسازی و کاهش جمعیت هستند این شبهات را مطرح می‌کنند که افزایش جمعیت سبب فقر و بیکاری و پایین آمدن نرخ رشد اقتصادی می شود.
یکی دیگر از شبهات در مسائل خرد است که وقتی از والدین علت عدم رغبت آنان به فرزندآوری سوال می‌شود، عدم تناسب دخل و خرج های زندگی و عدم توانایی آنان در تامین معاش خانواده را دلیل عدم رغبت خود به فرزندآوری می‌دانند.
اگر بخواهیم سابقه این شبهات را مورد بررسی قرار دهیم این شبهات به قرن نوزدهم میلادی بر می‌گردد؛ همان زمانی که انگلستان درحال صنعتی شدن بود. در این قرن، فردی به نام مالتوس که یکی از اقتصاد دانان بدبین در اقتصاد کلاسیک بود، این ایده را مطرح کرد که مطالعات آماری من نشان می دهد که جمعیت به صورت تصاعد هندسی روبه بالا رفتن است؛ درحالی که مواد غذایی به صورت حسابی بالا می رود نه به صورت تصاعد هندسی
مالتوس با این دیدگاهی که داشت این گونه نظر داد که ما در آینده با کمبود غذا و فقر مواجه خواهیم شد و این دیدگاه بر افکار مردم تاثیر گذاشت. مالتوس این ادبیات اقتصاد را در جامعه ایجاد کرد و دولت وقت انگلستان نیز با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی خود این نظریه را موافق با سیاست های اتخاذی خود دانست و این گونه ایده‌ها را ترویج داد.
مسئله عدم فرزند آوری بخاطر فقر و تنگ دستی از مسائلی است که در زمان قبل از اسلام نیز رایج و معتقدانی داشت؛ اما با ظهور اسلام، با این دیدگاه مخالفت جدی شد و آیاتی از قرآن کریم برای مخالفت با این گونه دیدگاه‌ها بر پیامبر اسلام نازل شد.
امروزه بسیاری از سیاست مداران و نظریه پردازان نیز بر این عقیده هستند که آنچه مشکل اساسی است، نه افزایش جمعیت است و سختی تامین معیشت؛ بلکه نحوه مدیریت اقتصاد است؛ چنانکه تجربه کشورهایی مثل هند این را نشان می‌دهد که آنچه جلوی رشد را می گیرد، افزایش جمعیت نیست؛ بلکه سیاست های بد اقتصادی است.
یکی دیگر از شبهه هایی که مطرح می شود این است که با توجه به مشکلات زیست محیطی که در جامعه داریم، اگر جمعیت بیشتر شود سبب تخریب و از بین رفتن محیط زیست می شود و رشد و پیشرفت جامعه دچار اختلال می گردد.
این شبهه نیز شبهه درستی نیست؛ چراکه وقتی ما به درستی می‌نگریم این را می بینیم که جمعیت عامل اصلی تخریب محیط زیست نیست؛ بلکه سیاست های نادرستی که در جهان اعمال می شود سبب تخریب محیط زیست و ضرر و زیان به آن شده است نه افزایش جمعیت.
عملاً صنعتی‌شدن و مصرف‌گرایی در جامعه مدرن سبب شده است که محیط زیست به شدت تخریب شده و عمده مشکلات امروزه ما در کشورهایی صنعتی باشد که از قضا قانون کنترل جمعیت نیز دارند؛ درحالی‌که اشتباهات سیاستی آنان است که سبب تخریب محیط زیست می شود.
منبع- خبرگزاری رسا (10/08/1401)، قالب: گفت‌وگو

 


نظر شما :