در میزگزد فرهنگ و خانواده مطرح شد:

در مسیر کسب قدرت فرهنگی، باید شبکه‌سازی شود

۰۵ آبان ۱۴۰۱ | ۱۳:۲۱ کد : ۵۲۰۵۲ رصد و دیدراه دیدراه شماره ۷
در مسیر کسب قدرت فرهنگی، باید شبکه‌سازی شود

با توجه به نقش محوریِ نهاد خانواده در فرهنگ‌سازی و جهت‌گیری فرهنگی جامعه، یکی از محوری‌ترین مباحث در بازسازی نظام فرهنگی، وضعیت موجود و مطلوبِ فرهنگی نهاد خانواده و زنان در کشور و سازوکارهای رسیدن از وضع موجود به مطلوب خواهد بود.
این سه محور، در مواردی چون بازخوانی وضع ساختاری کنونی،‌ طرّاحی وضع ساختاری آرمانی،‌ سازوکارهای بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی نهاد خانواده قابل تفصیل و پیگیری هستند.
زیر شاخه‌های این سه محور عبارتند از ظرفیت‌¬سنجی نهاد خانواده برای تکوّن یا بازسازی ساختار فرهنگی،‌ توفیقات موقعیّت کنونی نهاد خانواده در ساختار فرهنگی،‌ چالش‌‌های موقعیّت کنونی نهاد خانواده در ساختار فرهنگی،‌ صورت مطلوب موقعیّت نهاد خانواده در ساختار فرهنگی،‌ الزامات و بایسته‌های بازسازی ساختار فرهنگی نهاد خانواده،‌ چگونگی تعامل نهاد خانواده با نهادهای دیگر در جهت بازسازی ساختار فرهنگی،‌ مسأله‌‌های بازسازی انقلابی موقعیّت نهاد خانواده در ساختار فرهنگی،‌ موانع بازسازی انقلابی موقعیّت نهاد خانواده در ساختار فرهنگی،‌ ساز وکارهای بازسازی انقلابی موقعیّت نهاد خانواده در ساختار فرهنگی و نیروهای پیشران در بازسازی انقلابی موقعیّت نهاد خانواده در ساختار فرهنگی هستند.

حجت‌الاسلام محمدرضا زیبایی‌نژاد؛ رئیس پژوهشکده زن و خانواده
 هر راهبری که می‌‌خواهد اصلاحات اجتماعی ایجاد کند باید موقعیت خودش را شناسایی کند. آیا راهبران ما تحت عقلانیت اسلامی هستند یا عقلانیت نئولیبرال؟ اگر نتوانیم وضعیت خود را تشخیص دهیم، دائماً حرفهای بزرگ می‌زنیم و این حرف¬ها به دلیل عدم تشخیص درست موقعیت خودمان، اجرا نمی¬شود و در نتیجه، مأیوس می‌شویم؛ اما اگر توانستیم که بفهمیم که در وضعیت مقاومت هستیم و باید برخلاف جریان رودخانه حرکت کنیم، رویکردمان در طراحی ساختار و برنامه‌‌ها متفاوت می‌شود.
در ۲۰۰ سال اخیر چند شوک به خانواده وارد شده که خانواده را از متن به حاشیه و از وضعیت قدرت، به وضعیتِ مقاومت برده است. بعد از انقلاب کبیر فرانسه، نظام آموزش و پرورش مدرن ابداع شد بعد از تأسیس دولت مدرن، مفهومی به نام شهروند پدید آمد و ‌این دولت، جای کلیسا را در اداره جامعه گرفت و به عبارتی، دولت مدرن آمد که دین را کنار بزند. البته این سخن، به معنی دفاع از نهاد کلیسا نیست؛ چون نهاد کلیسا در آن برهه اشتباهات فراوانی داشت که در شکل¬‌گیری دولت مدرن و کنار زدن نهاد دین، تأثیری قابل اعتنا داشت.
در یونان، ایده افلاطونی، مخالف با نهاد خانواده بود و از نظر او، خانواده در مقوله تربیت باید نابود شود؛ زیرا از نظر او، پدر و مادر با فهم قاصر خود می¬خواهند بچه را تربیت کنند و لذا دولت که به مصالح جامعه بهتر واقف است، باید پس از تولد بچه ¬ها، آنها را از والدین جدا کند و به دست تربیت منسجم و هماهنگ دولتی بسپارد. تا پیش از انقلاب فرانسه، این ایده از بین رفته بود و با وقوع این انقلاب، دوباره جان می¬گیرد. در این ایده نیز در واقع، دولت و نهاد آموزش و پرورش، باید آدمیان را تربیت کنند نه خانواده.
دومین شوکی که به نهاد خانواده در ۲۰۰ سال اخیر وارد شده است این است که هسته معنایی نظام آموزش از خانواده-محوری به سمت نظام¬محوری می¬رود. ‌نظام آموزشی جدید هم ابتدا ادعا نمود که خانواده محور تعلیم و تربیت است؛ اما به مرور، هرچه پیش رفت، خانواده را هرچه ¬بیشتر از هسته میانی آموزش به سمت حاشیه راند.
سومین شوک این بود که نظام آموزش مدرن، با ارزش‌های دینی درافتاد. پیش‌¬فرضِ گفتمان مدرن،‌ نفی امر قدسی است. در پیمایش‌های انجام ¬شده، هرچه تحصیلات بالاتر می¬رود، رابطه فرد با دین کمتر می¬شود.
البته نظام فکری موجود‌، واقعیت خودش را در لفافه¬ای از تقدس پنهان کرده است که در نتیجه، در مواجهه با آن، دیرتر به این نتیجه می¬رسیم که این نظام تربیتی، نظام ارزشی خانواده را بازتاب نمی¬دهد. فرهنگ غالبِ فعلی، فرهنگ نوسرمایه¬ داری و نئولیبرالی است که در کشور خودمان هم در اکثریت می¬باشد و ما در اقلیت هستیم. اگر این را بفهمیم که در اقلیت هستیم و باید مقاومت کنیم و خلاف جریان حرکت کنیم، این وضعیت درستی است که اکنون باید بفهمیم و متناسب با آن عمل کنیم. در مسیر کسب قدرت فرهنگی، شبکه¬ سازی باید شود و از کوچکترین ظرفیت‌ها باید استفاده بهینه شود.

فریبا علاسوند؛ عضو هئیت علمی پژوهشکده زن و خانواده
 امر فرهنگی ارکانی دارد؛ هویت؛ اخلاق؛ آداب؛ اولویت‌های روشن؛ فرهنگ متمایز آن است که اولویت¬هایی روشن دارد. یکی از بحث‌های مهم در این اولویت ها، ‌بحث درست و غلط است؛ وقتی می‌گوییم چیزی فرهنگی است یعنی اولویت‌بندی به درست و نادرست دارد.
فرهنگ قیودی اصلی دارد که دستوری نیست؛ مداخله ناپذیر است؛ فرایندی است؛ و این بحث، مهندسی فرهنگی را مخدوش می‌کند. نقاط آرمانی یا مهندسی‌ها، منتهی‌الیه‌های ایدئالیتسی هستند. وقتی داریم از مهندسی فرهنگ صحبت می‌کنیم، قبل از آن، تصور کرده‌¬ایم خلأی تاکنون وجود داشته و ما در نقطه¬ای خالی ایستاده¬‌ایم؛ در حالی که چنین چیزی وجود ندارد؛ یعنی ما هیچ‌گاه در نقطه شروع نایستاده‌ایم. بلکه ما در یک وضع میانی قرار داریم و دائماً باید نسبت‌سنجی کنیم که چه کاری، وضعیتی بهتر از گذشته را رقم می¬زند. اینکه ما فکر می‌کنیم از یک خلأ شروع می‌کنیم، باعث این وضعیت کنونی است. یکی از مهمترین نهادها برای ارسال کدهای فرهنگی قطعاً خانواده است.
یک بحث بسیار مهم، فضای مجازی است. حتی اکنون که بحث کوچ‌کردن از پلتفرمهای خارجی به داخلی مطرح است، هنوز بسیاری، ذات این فضا را خوب نمی¬شناسند و نتیجه آن است که باز داریم پلتفرمهای داخلی را خیلی جدی مطرح می‌کنیم. ولی نمی‌دانیم که این را اساساً خیلی‌ها برای لهو می‌خواهند و نمی‌دانیم که این سیستم در اصل رگ حیاط خود را در لهو و ترویج آن می‌داند. ما اگر بخواهیم بدانیم "در این زمینه، تئوری حکمرانی چیست؟"، مشخص نیست. لذا اگر این را ترویج می‌دهیم، باید اصلاح آن را در راستای ذات آن پیگیری کنیم. در واقع، خود فرهنگ غربی، بچه‌های ما را در این سطح به وضعیت فعلی نمی‌رساند، (در واقع، این کار ذات فضای مجازی است).
چند نکته حائز اهمیت، در مورد خانواده در ایران؛ اینکه وضعیت بسیار متکثری دارد؛ از سنتی تا مدرن و در درون هریک از این انواع نیز مدل های ارتباطی بسیار مختلفی وجود دارد. خانواده‌ها، درگیر جبهه‌های متفاوتی هستند؛ خانواده‌های دارای ایدئولوژی یک جبهه بسیار سخت دارند؛ تا خانواده‌هایی که قائل اند بچه‌ها نیاز به هیچگونه سرپرستی ندارند. در کنار تمام اینها، بسیاری از خانواده‌ها در شرایط مشابه (حاکمیت لهو) دارند آن دین و فرهنگ و آداب را به بچه ها منتقل می‌کنند.
واقعیت این است که همین خانواده رسمی آرمانی، هنوز زنده است و با هر مشکلی، دارد وظیفه خود را انجام می‌دهد. بنابراین خانواده هنوز مهمترین خاکریز است. پس موقعیت یا نقطه روشن ما، در وضع تمدنی آینده در میز آینده‌پژوهی خانواده، چه کاری می‌تواند انجام دهد؟ جواب این است که خانواده باید کنشگر فعال باشد. واقعیت این است که ساختارها برای ما کاری نمی‌کنند ولذا باید به سمت فعال‌سازی عاملیت‌های فردی (خانواده‌ها) برویم.

امیرحسین بانکی‌پور فرد؛ عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی
 ما در تحلیل‌های خود همواره باید میانه خوف و رجا و در بین نگاه خراباتی و مناجاتی حرکت کنیم و هم نقدها و مشکلات را ببینیم و هم راه حل مشکلات را نشان دهیم. مکتب اهل بیت مکتب خوف و رجا است هر دو در حد اعلی اما تعادل میان دو طرف وجود دارد.
در بحث خانواده، ما نباید آسیب‌های خانواده را کم بگیریم و از آن غفلت بورزیم و در عین حال نباید گمان کنیم که این آسیب‌ها و مشکلات، راه حل ندارد و از راه حل ها غافل شویم. ما در کشور دچار نوعی غفلت فرهنگی شده‌ایم. اولویت اقتصادی و سلامت (مخصوصاً در سال‌های اخیر شیوع کرونا)، ما را از اولویت ذاتی فرهنگ دور کرد. اما با وجود همه این آسیب‌ها مخصوصاً در مورد خانواده، خانواده هنوز مهمترین نهاد فرهنگی است. بنا به آمارهای ارائه شده در جامعه ما هنوز ارزش ازدواج و خانواده جدی است. در مسأله جمعیت، با قوانین و مقررات جدید و یک پایش چند ساله، توانستیم مشکل را به سمت حل‌شدن سوق دهیم و در بقیه موارد نیز اگر این روند صورت گیرد، مشکلات حل-‌شدنی هستند.
بعضی اوقات ما فکر می کنیم مقهوریم و مهندسی فرهنگ ممکن نیست. درست است که مهندسی فرهنگی با مهندسی ساختمان فرق دارد، ولی مساله تنظیم خانواده یک مهندسی فرهنگی بود که جواب داد. باید بحث‌های نظری را وارد عینیت کنیم و البته باید به اقدامات همه جانبه فکر کنیم. لذا در این نوع امور، ساده‌انگاری و سطحی‌نگری ممنوع است.

منبع: دفتر مطالعات فرهنگی جهاد دانشگاهی

خبرگزاری رسا (09/08/1401) ، قالب: میزگرد (میزگرد فرهنگ و خانواده)

 


نظر شما :