دیدراه شماره ۶
در چشمانداز قرآن صلح یک «قاعده» و جنگ «استثنا» است

مهدی کریمی؛ عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات قرهنگی می گوید: در اسلام صلح و همزیستی مسالمتآمیز مسئلهای اصیل و ریشهدار است این رهیافت، پیوندی ناگسستنی با طبیعت اسلام و نظریه عمومی و کلی آن درباره جهان و زندگی انسان دارد. آموزه توحید، قرار داشتن همه هستی در گردونه تدبیر واحد و حکیمانه الهی، پیوند نسلی همه آدمیان به یک پدر و مادر و اشتراک خانوادگی همه انسانها، حرکت جهان و انسان به سوی غایت واحد الهی، وجود فطرت یگانة خداجو و کمالخواه در همه انسانها، استوارترین زیرساخت نظری صلح و همبستگی جهانی است و این امری است که دین مبین اسلام طلایهدار و پیشاهنگ آن است.
نمونه شواهد چشمانداز کلی و راهبرد اساسی درقرآن درباره صلح و همزیستی؛"کُلَّمَا اَوْقَدُواْ نَاراً لِّلْحَرْبِ اَطْفَأهَااللهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی ٱلْاَرْضِ فَسَاداً وَ ٱللهُ لَایُحِبُّ ٱلْمُفْسِدِینْ" هرگاه آتش جنگ برافروزند خداوند آن را فرو مینشاند. آنان در زمین فساد میگسترند، اما خدا فسادگران را دوست نمیدارد (سوره مائده/ 64) "یَا اَیُّهَا ٱلَّذِینَ اَمَنوُاْ ٱدْخُلُواْ فِی ٱلْسِّلْمِ کافَّةً وَلَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ ٱلْشَّیْطَانِ اِنَّهُ لَکمْ عَدُوٌّ مُبِینْ" ای ایمان آوردگان! همگی در صلح و آشتی درآیید؛ و از گامهای شیطانی پیروی نکنید؛ که او دشمن آشکار شماست (سوره بقره/208) «وَ اِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لهَاَ وَ تَوَکلْ عَلَی ٱللهِ اِنَّهُ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلْعَلِیمْ؛ و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز- پیامبر(ص)- از در صلح درآی؛ و بر خداوند توکل کن، که او شنوا و داناست (سوره انفال/ 60)
به خوبی روشن است که نخست، در چشمانداز قرآن صلح یک «قاعده» است، و جنگ «استثنا»؛ دوم، لشکرکشی و نبرد در راه تحمیل عقیده و اجبار در پذیرش دین در منطق قرآن مردود و بیاساس است. از دیگر اموری که در آشنایی با چشمانداز اسلامی پیرامون مسئله جنگ و صلح مفید و مؤثر است، آشنایی با خلق و خوی پیامبر (ص) و سیره رفتاری آن حضرت است. سماحت و گذشت، حسن خلق و معاشرت نیکو از بارزترین ویژگیهای پیامبر برزگوار اسلام بوده است، که این ویژگیها از شاخصهای مهم فرهنگ صلح محسوب میشوند.
دکتر محمد منصورنژاد عضو کمیته دین پژوهی انجمن مطالعات صلح می گوید: برخی تنها علم را بسترساز صلح میبینند! از این منظر مهمترین خاستگاه آکادمیک صلح در روزگار ما منطقه «اسکاندیناوری» است، حال آنکه در همان موقعیت هماکنون پارلمان سوئد و فنلاند درخواست عضویت ناتو دادند که تا مراحلی هم از سوی 30 کشور ناتو پذیرفته شده است!
برخی سکولاریسم را بسترساز صلح میبینند. اما مگر کشورهای غربی که از قرن 17 تاکنون به سکولاریسم رسیدند، به صلح هم رسیدند؟ جنگ اول جهانی و دوم، نزدیک به 100 میلیون کشته از غربیان به جای نهاد! جنگ امروزه اوکراین با این تلفات، کار کشورهایی است که در گفتمان سکولاری اقدام میکنند پس سکولاریسم راه حل برای رسیدن به صلح نیست؛ کمترین نتیجه نکات بالا آن است که بشر راههای دیگری هم برای صلح میخواهد و از اینجا راه برای طرح رویکرد دینی باز میشود.
از اسلام (مثل بسیاری از ادیان) در سه سطح میتوان سخن گفت:یک: نص و آموزههای اصلی؛ آیات جنگ و قتال و ... در قرآن وجود دارد، همانگونه که آیات رحمت و لطف فراوانتر است. محاسبه و برشماری واژه «غضب الهی» و ملحقاتش با مفهوم «رحمت» و ملحقاتش در قرآن این نتیجه را می دهد:
غضب الهی ملحقات: مقت، سخط، لعنت، کراهت، لایحب و لایرضی مجموع 98
رحمان و رحمت الهی ملحقات:محبت، رافت،مودت، لطف،قرب، رضایت، مغفرت، عفو و صفح مجموع 947
دوم: فهم دینی؛ که نگاه بزرگان دینی با تأکید بر مواضع فقها در اسلام به سه دسته زیر قابل تقسیم است:
اولا: فقهایی که برای صلح اصالت قایل بودند. مثلاً سید مرتضی از قدما و یا نعمتالله صالحی نجفآبادی (کتاب جهاد در اسلام). از اهل سنت، یوسف قرضاوی که در زمینه صلح کتاب فقهالجهادش (2009) منبع مهمی است.
دوما: فقهایی که اصالت ر ا در جنگ و جهاد دیدند. بهنظر آنها مسلمانان باید غیر مسلمانان را با جنگ به اسلام دعوت کنند. از امام شافعی در اهل سنت در کتاب «اُم» تا شیخ طوسی در المیزان.
سوم: فقهایی که به مدیریت اقتضایی قایلند؛ اینان میگویند، در اسلام نه جنگ اصل است و نه صلح، بلکه بهتناسب موقعیت تصمیم مقتضی گرفته میشود. این ایده را علامه «سیدمحمد حسین فضل الله» از علمای شیعی لبنان معتقد بود. سوم: عمل دینی: در این سطح تحلیل به عملکرد مسلمانان در طول تاریخ و در زمان حاضر پرداخته شده و میزان خشونتها و دوستیها توصیف و تحلیل میشود.
اجمالا در اسلام جنگ و صلح با هم آمدند؛ اما از نگاه بنده، اصل بر صلح است و آموزههای مرتبط با جنگ و خشونت باید متناسب و در راستای آنها فهم و تفسیر شوند. گرچه نصوص، سنت و سیره برای ارائه ایدههای جدی در صلح ظرفیت دارند، اما ادبیات نظری موجود در حدی و بهگونهای نیست- کمّا محدود و اجماعی نیستند- که بتوان به شاخصهای صلح رسید. با این وصف سخن از صلح در اسلام در شرایط کنونی بسیار ضروری و مهم است.
منبع- دفتر مطالعات معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی
سایت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، قالب: نشست (30/6/1401)
نظر شما :