نشست همخوانی" کتاب سلول های بهاری"
نوشته دکتر حسین بهاروند به روایت" دکتر اصغر احمدی"

نشست همخوانی" کتاب سلول های بهاری" نوشته دکتر حسین بهاروند به روایت" دکتر اصغر احمدی"
برگزارکننده: معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی
تاریخ: 24 مهرماه 1401
سلول های بهاری
1. مقدمه
«سلولهای بهاری» که حاوی خاطرات دکتر حسین بهاروند، عضو هیئت علمی پژوهشگاه رویان است، اگر چه به ظاهر حاصل 16 جلسه مصاحبهی خبرنگار موسسهی خاکریز ایمان و اندیشه با ایشان است، ولی به دلیل ورود جدی خود راوی به ویرایش و سازماندهی متن، عملا از متنی مصاحبهای به زندگینامهای خودنوشت ارتقاء یافته است و همین ویژگی سبب شده است متن کتاب به اثری روان، جذاب و خواندنی تبدیل شود که نهتنها داستان تولید سلولهای بنیادی در رویان و ایران را شرح میدهد بلکه تکوین شخصیت علمی پدر علم سلولهای بنیادی و همچنین نهاد علمی-پژوهشی رویان را به صورت مستند بیان میکند.
2. حسین بهاروند کیست؟
خانوادهی حسین بهاروند اگر چه اصالتا اهل روستای ناصروند در نزدیکی خرم¬آباد لرستان هستند ولی خود او سال 1350 در زرین¬شهر اصفهان به دنیا آمده است. بعدها به فولادشهر نقل مکان کردند و همانجا مقاطع ابتدایی و راهنمایی را به پایان رساند. در دورهی راهنمایی به این فکر می¬کرد که چهطور میتواند سلول خون بسازد و همین امر موجب شد که با انگیزهی بیشتری درس بخواند. فیلمها و کتابها مرتبط با حوزهی علوم زیستی و پزشکی میدید و میخواند تا هم در این زمینه بیشتر بداند و هم پاسخ بعضی از سوالهایش را پیدا کند. در پایان سال سوم دبیرستان از ریاضی فیزیک به علوم تجربی تغییر رشته داد. با دیدن یک آزمایش در کتاب زیستشناسی سال چهارم دبیرستان توجهاش به رشتهی جنینشناسی جلب شد. بر همین اساس به رشتهی زیستشناسی علاقمند شد. در آن زمان زیستشناسی محض فقط در دانشگاه شیراز وجود داشت که ایشان در سال 1369 در همان رشته پذیرفته شد. درسهای مرتبط با این رشته را با علاقه و حتی پیش از زمان مقرر گذراند و آمادگی علمی لازم برای ادامه¬ی تحصیل در مقاطع بالاتر را پیدا کرد.
برای ادامهی تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد اگرچه فقط دو گزینه بیشتر پیش رو نداشت ولی برای انتخاب از بین همین دو گزینه پرسوجو کرد و نهایتا در سال 1373 دانشگاه شهید بهشتی را برای تحصیل در رشتهی جنینشناسی انتخاب کرد. انتخاب نکردن دانشگاه تربیت معلم(خوارزمی فعلی) هم نکتهی ظریفی دارد که در کتاب آمده است. قبل از ورود به مقطع ارشد سازمانها و مراکز مرتبط با حوزهی جنینشناسی را شناسایی کرده بود که «رویان» مهمترین آنها بود. او تصمیم گرفت به رویان بیاید. از یکی از استادانش که در رویان هم فعالیت پژوهشی میکرد، کمک خواست، اما این فرایند(برگزاری اولین قرار ملاقات او با رئیس رویان) ماهها به طول انجامید ولی او صبر پیشه کرد و نهایتا در اواخر دی یا اوایل بهمن 1374 ملاقات صورت پذیرفت و همان موقع با رویان برای انجام پژوهشی به عنوان پایاننامهی کارشناسی ارشد در زمینهی سلولی به توافق رسید و کارش را آغاز کرد.
دکتر بهاروند با این که پیشتر(همان زمانی که دانشجوی کارشناسی ارشد بود) به عنوان مدرس در دانشگاه آزاد بروجرد مشغول به تدریس شده بود ولی پس از دفاع از پایاننامهاش، به دلیل قولی که به دکتر کاظمی آشیتانی داده بود، دانشگاه را رها کرد و از اسفند 1375 به صورت تمام وقت در رویان مشغول به کار شد تا به قول مرحوم کاظمی آشتیانی«شرفِ ماندن» در جهاد دانشگاهی را از خود بروز دهد.
سال 1380 مقطع دکتری زیستشناسی تکوینی را در دانشگاه تربیت معلم آغاز کرد. همان موقع به دلیل نداشتن آزمایشگاه مناسب و هم¬چنین مواد آزمایشگاهی، فقط با در اختیار داشتن 3 هزار دلار به همراه همسرش برای سفری 6 ماهه راهی استرالیا شد. آنها در این سفر فرزند چند ماههشان را به دست خانوادهی همسر سپردند! او طی 40 روز کار در آزمایشگاه دانشکده پزشکی جان کورتین کانبرا موفق به تولید سلول رویانی موشی شد! پس از بازگشت از این سفر علمی در سال 1381 به کمک همکارانش در موسسهی رویان، توانست برای نخستین بار اولین ردهی سلولهای رویانی موشی را در ایران تولید کند و در خرداد/تیر 1382 به تولید سلولهای بنیادی رویانی انسانی دست پیدا کرد. او سال بعد(اردیببهشت 1383) با انتشار مقالهای تحت عنوان «تولید و تمایز آزمایشگاهی سلولهای بینادی رویانی انسانی از بلاستوسیست» در مجلهی differentiation نه تنها خود را به عنوان «پدر سلولهای بینادی ایران» به جامعهی علمی معرفی کرد، بلکه ایران را هم جزو 10 کشور دارندهی توانایی تولید سلولهای بنیادی قرار داد.
سال 1376 زندگی مشترکش را با خانم پروانه فرزانه(همکلاسی سابقش در دانشگاه شیراز) آغاز کرد. در همهی سالهای دشواری شغلی، همسرش مشوق و در کنار او بود، اما بیماری همسرش، مشکلات آن¬ها را دو چندان کرده بود. خانم دکتر فرزانه پس از 13 بار عمل جراحی، سرانجام در تیر 1399 دکتر بهاروند و دخترش را تنها گذاشت.
دکتر بهاروند با همه¬ی این دشواریها به خاطر انجام پژوهش¬های علمی ممتاز خود تاکنون بیش از 30 جایزهی ملی و بین¬المللی دریافت کرده است. او برای برای بلندآوازه کردن نام ایران فقط یک جایزهی نوبل کم دارد.
3. اهمیت مطالعه اثر
کتاب به طور کلی یک رسانه(واسطه) است که پیامی را از نویسنده(فرستندهی پیام) به خواننده(گیرندهی پیام) منتقل میکند. شکلگیری «رویان» به عنوان یک نهاد علمی از سال 1370، داستان پر فراز و نشیبی داشته است که هریک از ما با بخشی از تحولات آن آشنایی داریم، اما برداشت هیچکدام از ما دقیق، مستند و دسته اول نیست. انتشار کتاب «سلولهای بهاری» سبب شده است خواننده به اهداف زیر دست پیدا کند:
1. آشنایی با روایتی مستندتر و منسجمتر از تحولات رویان.
2. آشنایی با یکی از شخصیتهای اثرگذار و کلیدی رویان.
3. آشنایی با تاریخچهی نسبتا دقیق و بیطرفانه از نحوهی تولید سلولهای بنیادی.
4. آشنایی با نمونهی کمنظیری از فرهنگ کار و کار فرهنگی.
5. آشنایی با الگوی موفقی از فرهنگ کار گروهی.
6. آشنایی با مشکلات کار و فعالیت علمیپژوهشی در مقیاس ملی و بینالمللی.
7. آشنایی با دستورالعملی ارزشمند و گام به گام برای انجام پروژههای ملی و بینالمللی.
4. ویژگیهای اخلاقی راوی
احتمالا بتوان افراد زیادی را نام برد که علاوه بر تواناییهای علمی، از برخی ویژگیهای اخلاقی ممتاز هم برخوردارند. در اینجا بحث بر سر داشتن یا نداشتن تعدادی ویژگی نیست. این ویژگیها وقتی با ترکیب و تراکمی خاص در کنار هم قرار می¬گیرند، دارنده¬ی آن¬را در جایگاهی ویژه قرار میدهد به نحوی که تفاوت او با دیگران کاملا محسوس میشود. از اینرو باید نه هر یک از این ویژگیها به تنهایی، بلکه کلیت آنها را مد نظر قرار داد. ارزش کلیت ویژگیهای مذکور اگر از ارزش علمی دکتر بهاروند بالاتر نباشد، کمتر از آن هم نیست. با خواندن کتاب «سلولهای بهاری» میتوان نکات بسیار زیادی از شخصیت، منش علمی و اخلاقی این پژوهشگر برجسته به عنوان یک شخصیت «الگو» آموخت. از جمله:
1. اعتقاد به خداوند و توکل در تمام زمینهها و درخواست کمک از خالق هستی برای حل مشکلات.
2. چندبعدی و چندساحتیبودن شخصیت(علاقمندی و کسب مهارت بالا در زمینههای ورزشی(کاراته)، هنری(دیپلم افتخار عکاسی)، ادبی، تالیف، ترجمه، آموزش، پژوهش، فعالیت در سطح محلی، ملی، و بینالمللی).
3. خودساختگی و انجام کارهای دشوار از دوران کودکی.
4. بیان نقش و سهم همکاران در انجام پروژههای پژوهشی و آموزشی و پیشبرد امور.
5. گذشتن از منافع مادی و چشم¬پوشی از مزایای آنی برای دستیابی به اهداف بلندمدت و ملی.
6. گذشتن موقتی از خانواده برای دستیابی به اهداف سازمانی در عین دوستداشتن خانواده.
7. خانواده دوستی و توجه ویژه به امور خانواده در عین وجود مشکلات متعدد شغلی.
8. اعتقاد به تلاش و سختکوشی برای پیشبرد اهداف و خستگیناپذیری در این مسیر.
9. اعتقاد به کار گروهی برای انجام پرژوههای مهم.
10. تلاش برای بین رشتهای کردن علوم و تقویت همبستگی رشتههای علمی.
11. تلاش برای نهادسازی علمی(تاسیس پژوهشکده، گروه علمی، مجله، دورههای کوتاهمدت آموزشی، و ...).
12. تلاش برای گسترش مرزهای دانش و اعتلا و ارتقای سطح علمی کشور در سطح بینالمللی.
13. التزام به رعایت حق مالکیت معنوی افراد.
14. قلمداد کردن دکتر کاظمی آشتیانی و همچنین تولید سلولهای بنیادی به عنوان یک فرهنگ.
15. داشتن شرف ماندن در جهاد دانشگاهی.
16. تعهد داشتن به انجام وظایف محوله، بسیار فراتر از وظایف سازمانی.
17. سادهزیستی و قناعت.
18. به دور بودن از کبر و غرور و منیّت.
19. اعتقاد به آیندهنگاری(در برابر آیندهپژوهی).
20. مفهومسازی در حوزه علم(به عنوان مثال کنام).
5. فراتر از علم
علم صرفا در آزمایشگاه¬ها و توسط عده¬ای پژوهشگر تولید نمیشود بلکه در محیط و اتمسفری مناسب و تحت تاثیر عوامل خواسته و ناخواستهی متعددی شکل میگیرد. داشتن نگاهی عام و فراگیر و جایگزین کردن آن با نگاهی تنگ و محدود به همهی ما کمک میکند که فرایندهای علمی را بهتر درک و فهم کنیم. از اینرو با خواندن «سلولهای بهاری» اعتقاد پیدا می¬کنیم که:
1. تولید علم یک فرایند صرفا علمی نیست.
2. هر رشتهی علمی، بدون کمک و مشارکت سایر رشتههای علمی زائدهای بیش نیست.
3. علم، فقط ساینس نیست و علوم انسانی هم نقش زیادی در پیش رفت و شکوفایی ساینس دارد.
4. علم، صرفا یک فعالیت نیتمند و دقیق نیست، بلکه اشتباهات و اتفاقات هم در آن نقش به سزایی دارند.
5. علم صرفا یک فعالیت بستهی داخلی(سازمانی، یا حتی ملی) نیست. افراد خارج از این محدودهها هم نقش مهمی در پیشبرد علم دارند.
6. «کنام» اگرچه نقش مهمی در پیشبرد علم دارد ولی «جامعهی کنام ناقص» هم میتواند بسیاری از ایدههای علمی را ناکام بگذارد.
7. فعالیت پژوهشی، فعالیتی پر مشقت و همراه با انواع موانع ساختاری است و اگر ارادهی فرد ضعیف باشد به مقصود خود نخواهد رسید.
8. نوشتن یک کتاب زندگی¬نامه¬ای می¬تواند در پیش¬برد علم به اندازه¬ی یک پروژه¬¬ی علمی مهم و موثر باشد.
6. افزودنی ها
اگرچه برای تولید و نشر این کتاب وقت و زحمت زیادی صرف شده است ولی کماکان نواقصی در آن به چشم میخورد که رفع آنها به جذابیت کتاب خواهد افزود. از جمله:
1. نقش علوم انسانی در پیشبرد علم به شدت مورد غفلت قرار گرفته است.
2. متاسفانه به غیر از خود مصاحبهشونده، فرد یا نهاد دیگری از جهاد دانشگاهی، نقشی در تولید این اثر نداشته است.
3. کتاب، فهرست منابع، نمایه و نامها ندارد که در صورت وجود چنین فهرستی، استفاده از آن آسانتر خواهد شد.
4. برخی از کلمات به دلیل نقص در چاپ، ناخواناست.
7. پیشنهادات
وقتی کتابی تولید و منتشر میشود، تازه به آغاز راه می¬رسد و بدون ترویج و تبلیغ آن، دامنهی تاثیرگذاری آن محدود خواهد ماند. از این¬رو برای استفادهی بهتر از محتوای کتاب و گسترش تاثیرات فرهنگی آن، پیشنهاد میشود:
1. نسخههای متعددی از این کتاب به بهانههای مختلف در اختیار علاقه مندان قرار گیرد.
2. جلسه¬ی نقد و آشنایی با کتاب «سلولهای بهاری» با حضور نویسنده، مصاحبهکننده... برگزار شود.
3. سایر نخبگان جهاد دانشگاهی و ... برای تولید آثاری مشابه کتاب حاضر تشویق شوند.
4. از ظرفیت رسانهای در نشر محتوای اثر استفاده شود.
نظر شما :