تجربه‌خوانی (۲) با پیشکسوت فرهنگی محمدعلی ایمانی (معاون سابق فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد کرمان)

هم‌افزایی در سایه هماهنگی به وجود می‌آید

۱۱ تیر ۱۴۰۱ | ۱۶:۰۹ کد : ۴۹۹۳۵ آموزش راهبردی
هم‌افزایی در سایه هماهنگی به وجود می‌آید

کارگاه تجربه‌خوانی(2)

عنوان کارگاه: تجربه‌خوانی با پیشکسوت فرهنگی محمدعلی ایمانی (معاون سابق فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد کرمان)

تاریخ: 8 تیر ماه 1401

مکان: سالن شهید صبوری معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی

تجربه خوانی با پیشکسوتان فرهنگی- آقای ایمانی
آقای ایمانی: سلام عرض ادب و احترام دارم خدمت دوستان بسیار عزیزم برادر بزرگوارم جناب آقای رحیمیان عزیز که بنده را مورد لطف خودشان قرار دادند. خیلی خوشحالم که در محیطی در جایی الان قرار دارید که همه دوستان و عزیزان جهاد دانشگاهی از نعمت حضور حضرتعالی منتفع می‌شوند. عرض ادب دارم خدمت بزرگواران و سروران عزیزم که سال‌های سال افتخار داشتم که در خدمتشان باشم... آقای جانی پور عزیز فرمودند که در واقع خلاصه‌ای از شرح احوال خودمان در باره نحوه آشنایی با جهاد دانشگاهی خدمتتان عرض کنم همین طور حالا چه جذابیت‌ها و چه ویژگی‌هایی جهاد دانشگاهی داشته که اینجا را انتخاب کردم. من ابتدا در سال  68 که آغاز ورود من به جهاد دانشگاهی بود با جهاد آشنا شدم  به واسطه دوستان یا همرزمانی که در گذشته با هم بودیم و بعد جذب جهاد دانشگاهی شده بودند. جهاد دانشگاهی در ابتدای امر پایگاه بچه‌های جبهه و جنگ بود یعنی در واقع تمام کسانی که می‌خواستند به جبهه اعزام شوند از طریق جهاد دانشگاهی اعزام می‌شدند و اصلا یک معاونتی در بعضی از دانشگاه‌ها وجود داشت به عنوان معاونت دفاعی. در واقع یکی از اعضای جهاد دانشگاهی آنجا حضور داشت و این کار را انجام می‌داد. علی ای حال جهاد دانشگاهی در واقع یک محلی بود از اجتماع کسانی که اسمشان را بگذارم انقلابی و یا دانشجوهای انقلابی کسانی که در واقع دور همدیگر جمع بودند. می‌دانید که بسیج دانشجویی شکل نگرفته بود و نهادها و تشکل‌های دیگر هم به آن معنی وجود نداشتند و فقط جهاد دانشگاهی بود که در دانشگاه کار مدیریت دانشگاه را انجام می‌داد.  بعد از آن عمده کارهای فرهنگی در جهاد دانشگاهی متمرکز شده بود. به همین خاطر کسانی که علاقه‌مند بودند به بحث کارهای فرهنگی جذب جهاد دانشگاهی می‌شدند. جهاد دانشگاهی در واقع محل تجمع تمام فعالیت‌های فرهنگی دانشگاه بود یعنی در گذشته معاونت فرهنگی وجود نداشت اصلا در دانشگاه تمام کارها به شکل متمرکز توسط جهاد دانشگاهی انجام می‌شد. من یادم است ما از گروه موسیقی اینجا داشتیم و گروه تواشیح، گروه کوهنوردی، حالا مثلا ورزشی متفاوت بود. شطرنج داشتیم، تکواندو و چیزهای دیگر. همین طور در حوزه‌های دیگر. از کلاس تئاتر و گروه هنری اینجا در جهاد دانشگاهی فعالیت داشت تا هسته‌های فرهنگی و علمی که عمدتا کار دفتر مطالعات را انجام می‌داد. در عین حال عرضم این است که جهاد دانشگاهی همه نوع فعالیتی را داشت. جنسش جور بود در واقع برای انجام فعالیت‌های فرهنگی و تمام فعالیت‌های فرهنگی به شکل متمرکز در ساختار فرهنگی جهاد دانشگاهی وجود داشت. کم کم با شکل گرفتن معاونت‌های فرهنگی در دانشگاه‌ها، جهاد دانشگاهی بعضی از فعالیت‌ها را برای این که موازی کاری پیش نیاید به دانشگاه‌ها سپرد حالا بعضی از کلاس‌ها مثل فرض کنید کلاس‌های اموزش تئاتر، کلاس کوزه‌گری، سفالگری که خودش خیلی کمتر رغبت داشت این‌ها را جهاد دانشگاه انجام می‌داد و جهاد دانشگاهی در واقع آن فعالیت‌هایی که عمدتا فعالیت‌های فرهنگی‌تر بودند به آن‌ها روی آورد. دوستانی که آن وقع جذب جهاد می‌شدند عمدتا کسانی بودند که به واسطه علائق فرهنگی دور هم جمع می‌شدند. کسانی که حالا به واسطه ارتباطات دوستانی که بیشتر به هم نزدیک بودند و به واسطه بعضی از رفتارها و اخلاق‌ها با هم نزدیک بودند عمدتا جذب جهاد دانشگاهی می‌شدند. معمولا تمام ورودی‌ها و مدخل ورودی اعضای جهاد دانشگاهی از حوزه فرهنگی بود. کسانی که قرار بود در جای جای جهاد دانشگاهی مشغول به کار و فعالیت شوند این‌ها از طریق دریچه حوزه فرهنگی وارد می‌شدند کما این که ما هم از همین حوزه وارد جهاد دانشگاهی شدیم. به این ترتیب که کسانی که علاقه‌مند بودند به حوزه کارهای فرهنگی این‌ها اول به وسیله گروه‌های کوچک‌تر و کم کم به شکل کلی‌تر فعالیت‌ها را شروع می‌کردند. من یادم هست کسی که قرار بود مدیر شود در جهاد دانشگاهی می‌آمد چند صباحی ‌در حوزه فرهنگی کار می‌کرد و سعی و خطا می‌کرد. جهاد دانشگاهی را به عنوان یک دستگاه فرهنگی می‌شناختند بنابراین تمام اعضا و کسانی که علاقه‌مند بودند در جای جای جهاد دانشگاهی کار کنند از طریق حوزه معاونت فرهنگی رد می‌شدند.

دوستان عزیز بد نیست که بدانید پتانسیل و توانمندی که معاونت فرهنگی دارد بسیار زیاد است. من یادم است که فرض بفرمایید مثلا سازمان مدیریت یک طرحی بود طرح تکریم ارباب رجوع. طرح تکریم ارباب رجوع که بعدا به عنوان یک قاعده درآمد و تسری پیدا کرد و رفت سازمان مدیریت کشور تصویب شد و تمام دستگاه‌های کشور موظف شدند که این طرح را اجرا کنند به این شکل بود که در تمام دستگاه‌ها ارزیابی می‌کردند بعدا شد طرح تکریم اگر اشتباه نکنم آن هم آن موقع ارزیابی برخورد کارکنان با ارباب رجوع یک چنین چیزی بود که بعدا تکمیل شده‌اش آن شد. این را اولین بار در کشور دوستان عزیز جهاد دانشگاهی کرمان انجام دادند. دانشجویان زیادی را جمع کردیم رفتیم در جای جای دستگاه‌ها گذاشتیم و این کار با موفقیت انجام شد. یادم نمی‌رود آن موقع که فرض بفرمایید برای هماهنگی جا مثلا خیلی جهادی عمل می‌کردیم می‌گفتیم جا زیرزمین هم به ما بدهید ما کارمان را انجام می‌دهیم یا سیستم مثلا نداشتیم فرض بفرمایید سیستم‌های دانشگاه را بردیم آنجا کارهایمان را انجام دادیم و و چیزهای دیگر. این فرهنگ جهادی و این منش جهادی حاکم بود و کارها به خوبی جلو می‌رفت. خیلی از کارهای دیگر را دوستان عزیز بد نیست بدانید که اولین بار در جهاد دانشگاهی پایه آن گذاشته شده است. حالا شاید این تشکیلاتی که حالا نضج گرفته و رشد کرده دوستان در جریان نباشند که اولین اردوی بازدید از مناطق جنگی توسط جهاد دانشگاهی انجام شد. این اردوی بازدید از مناطق جنگی دو یا سه بار یا چهار بار انجام شد کم کم به نام اردوی راهیان نور نام گرفت. دوستان عزیز این ریشه و شروع این فعالیت در جهاد دانشگاهی صورت گرفت و الحمدلله الان به عنوان یکی از فعالیت‌های شاخص و فرهنگی کشور است که دوستان با پتانسیل عظیم جبهه و مواهب ایثارگری در حوزه جنگ آشنا می‌شوند. موارد مشابه هم هست یادم است باز اولین بار در جهاد دانشگاهی پایه و اساس استقبال از دانشجویان جدیدالورود گذاشته شد. این طرح توسط جهاد دانشگاهی اولین بار در تاریخ اجرا شد در حوزه فرهنگی و به این شکل به کسانی که از شهرستان‌های مختلف وارد دانشگاه می‌شدند این‌ها را راهنمایی می‌کردیم و اسکان موقتشان می‌دادیم. یادم است که مساجد شهر یا مساجد دانشگاه را هماهنگ می‌کردیم که این‌ها آنجا حضور پیدا کنند. بعدا من در وزارت علوم و بهداشت و دانشگاه آزاد دیدم که این طرح را به شکل پخته و آماده به عنوان همین طرح تکریم دانشجویان جدید الورود اجرایی می کنند. بد نیست بدانید این ریشه‌اش کجا بوده ریشه‌اش در جهاد دانشگاهی شکل گرفته و تاریخ شروع آن از این جا شکل گرفته است. به هر حال خیلی از کارهای دیگر هم هست که خود شما دوستان عزیز می‌دانید که این‌ها کارهای جهادی هستند. یکی از کار های بزرگ جهاد دانشگاهی ایسنا است. ایسنا دوستان به نظرم یک تفنگ بسیار قوی است حالا خواسته باشید شما تصور بهتر داشته باشید به نظر من مثل یک آرپیچی است که شما می‌توانید با آن تانک بزنید از این ایسنا در جهت پیشبرد اهداف فرهنگی واحد خیلی خوب می‌شود استفاده کرد. من یادم است که فرض بفرمایید در استانداری کرمان قرار بود یک برنامه‌ای را انجام بدهند که خیلی ارتباطی هم به جهاد دانشگاهی نداشت ولی از انجایی که آن‌ها سابقه خوب و آن صبغه درخشانی که از قبل سراغ داشتند و بقیه از انجام ان عاجز بودند بقیه نمی‌توانستند انجام بدهند به جهاد دانشگاهی واگذار می‌کردند حالا دقیقا یادم است که بعد از زلزله بم، خب می‌دانید که عملیات مدیریت بحران یکی از ان قسمت‌هایی است که بسیار مشکل است همین‌طور بعد از بحران، خوب این‌ها عمدتا متمرکز شد در جهاد دانشگاهی کرمان. قبل از جهاد دانشگاهی یادم است که سازمان مدیریت خودش به عهده گرفته بود در 15 روزی رفتند دیدند امکان انجام ندارند بعد دفتر فنی استانداری با همکاری مسکن شهرسازی و بنیاد مسکن امدند طرح را به عهده گرفتند آن‌ها هم یک بیست روز- یک ماهی آنجا حضور داشتند ولی عملا خروجی کار خیلی کم بود و رئیس جمهور وقت از این وضعیت موجود گلایه داشت که کار به جهاد دانشگاهی سپرده شد و جهاد دانشگاهی با استفاده از بستر دانشجویی که در اختیار داشت با استفاده از بستر دانشگاه که در اختیار داشت به خوبی توانست از پس این مشکل بربیاد. عده زیادی از تحصیل‌کرده‌ها را جمع کردیم و گسیلشان دادیم به سمت محل بحران در شهر بم و آنجا توانستیم بحث اسکان زلزله‌زده‌ها را انجام بدهیم که مورد تقدیر و در واقع مورد تقدیر رئیس جمهور وقت قرار گرفتیم. یادم است که یک سال بعد از آن زلزله زرند اتفاق افتاد باز به خاطر آن سبقه خوبی که جهاد دانشگاهی از خودش به جا گذاشته بود کارهایی بعدی هم به جهاد کرمان داده شد. دوستان خوب کار خوب که انجام شود این کار خوب پیش زمینه کارهای بسیار خوب در آینده خواهد بود. کاری که سپرده می‌شود اگر خوب انجام شود می‌تواند کارهای بهتری را برای آینده برای شما به ارمغان بیاورد. دوستان عزیز آن چیزی که در جهاد دانشگاهی باعث می‌شود کارها را خوب انجام بدهند دوستان انگیزشی بود که داشتند این‌ها به جهاد دانشگاهی به عنوان خانه اول، به عنوان پایگاه اول، به عنوان چیزی که در واقع تمام هست و نیست در آن خلاصه می‌شود نگاه می‌کردند یعنی کار را از خودشان می‌دانستند با تمام وجود کار را انجام می‌دادند.

ما در حوزه فرهنگی هیچ وقت ساعت کاری نداشتیم، یعنی همیشه صبح زود می‌آمدیم و تا پاسی از شب بودیم. دوستانی که هستند شهادت می‌توانند بدهند که جلسات هیئت رئیسه ما هیچ وقت در ساعت اداری برگزار نمی‌شد همیشه برای این که از زمان اداری استفاده مناسب را برای ارتباط‌گیری با سازمان‌های دیگر داشته باشیم همیشه جلسه هیئت رئیسه ما یا جلسات داخلی ما بعد از ساعت اداری بود. مثلا شروع آن هشت شب، نه شب شروع می‌شد. خیلی وقت‌ها این جلسات که داخلی بود اینقدر طول می‌کشید که وقتی می‌خواستیم جدا بشویم و برویم به همدیگر می‌گفتیم صبح به خیر و تا پاسی از شب را دور هم بودیم. این فقط و فقط انگیزشی بودکه در دوستان وجود داشت این بود که کار را از خودشان می‌دانستند، مسیر را انتخاب خودشان می‌دانستند انتخاب انتخابی بود که آگاهانه صورت گرفته بود و برای رسیدن به اهداف سازمانی‌شان از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کردند. البته مشکلات خیلی زیادی هم خیلی وقت‌ها پیش می‌آمد. من یادم است بعضی از کارها را می‌خواستیم انجام بدهیم خوب علی القائده خیلی از کارها ساز و کار خودش را می‌طلبد مثلا سازمان مدیریت برای انجام فلان کار از شما گرید می خواست که این کار را انجام بدهید. می‌توانستیم انجام بدهیم اما چون آن ساز و کارش را نداشتیم ناگزیر بودیم که برویم دنبال یک چیزهایی که قبلا انجامشان نداده بودیم. شما هر کاری که در جهاد دانشگاهی انجام می‌شود به نظرم بستر آن می‌تواند حوزه فرهنگی باشد. موفقیت‌هایی هم که قبلا حاصل می‌شد به این خاطر بود که نگاه، نگاه کاملا فرهنگی بود. من یادم هست که برای مثلا راه اندازی یک دانشکده یک دانشکده زرند که تقریبا هفتاد هشتاد کیلومتری کرمان است برای راه اندازی آن از الف یا ی آن را حوزه فرهنگی انجام داد یا مرکز علمی کاربردی سیرجان را هم همینطور. حتی کسانی که قرار بود مدیر باشندکسانی بودند که این‌ها دوران سعی و خطایشان را در حوزه فرهنگی گذرانده بودند. این‌ها کسانی بودند که تمام آن آموزش‌های لازم و یا آن سعی و خطاهای لازم را در حوزه فرهنگی انجام داده بودند. این فقط به بحث علمی کاربردی محدود نمی‌شد. آقای دکتر گلستان اینجا هستند شهادت می‌دهند که تقریبا همه مراکز آموزشی جهاد دانشگاهی توسط حوزه فرهنگی جهاد دانشگاهی راه‌اندازی شد. قرار بود یک مرکز آموزشی در فلان شهر انجام شود راه‌اندازی آن را چه کسی انجام می‌داد؟ حوزه فرهنگی انجام می‌داد. رفتیم راه می‌انداختیم ساختمانش را اجاره می‌کردیم و کارهای دیگر. یک عنصر فرهنگی شاخص هم انجا به عنوان مدیر انتخاب می‌کردیم و این می‌شد ضمانت پیشرفت آنجا. خوب این‌ها همه باز نشات گرفته از حوزه وسیع کار فرهنگی است که در حوزه‌های مختلف راه داشته و همینطور دارد من علاقه‌مند هستم دوستان عزیز یک یادی بکنم از بنیان‌گذار دانشگاه شهید باهنر کرمان مرحوم مهندس ... پور از همین جا به روح پر فتوحش درود می‌فرستم و برای شادی روح بزرگش و همسر مکرمه‌اش از خدای بزرگ طلب آمرزش برایشان می‌کنم. من فکر می‌کنم که تمام کسانی که به عنوان مدیر و سرپرست، به عنوان مسئول چه دانشگاه، چه جهاد دانشگاهی کار کردند به واسطه نیت خیر آن ابرمرد و آن بزرگ مرد همه شان آنقدر ارتباطات نزدیک در ساختارها با هم داشتند که این‌ها باعث هم افزایی می‌شد. یک ارتباط نزدیک بین دانشگاه‌ها و جهاد دانشگاهی باعث شد که خیلی از کارها در حوزه‌های مختلف به راحتی انجام شود. هماهنگی همانطور که دوستان عزیز دیدید باعث هم‌افزایی می‌شود. ما همیشه به دنبال نقاط اشتراک بودیم دنبال نقاطی بودیم که ما را به همدیگر نزدیک می‌کرد. هیچ وقت یادم نمی‌آید که در هیچ جلسه شورای هماهنگی دانشگاه‌ها ما حضور نداشته باشیم همیشه جهاد دانشگاهی به عنوان یکی از پایه‌های اصلی در شورای فرهنگی دانشگاه‌ها حضور داشت. چه بسا در بعضی جاها که ما عضو آن نبودیم مثل دانشگاه آزاد، آن‌ها هم خیلی وقت‌ها دعوت می‌کردند و در بحث فرهنگی آنجا هم حضور داشتیم. بد نیست دوستان عزیز بدانید که دوستان آموزش از قبل یا در پناه فعالیت فرهنگی فعالیت آموزشی انجام می‌دادند که بسیار درآمدزا هم بود به عنوان یک دفتر فرهنگی که کلاس‌های آموزشی از آنجا برای دانشگاهیان برای کسانی که علاقه‌مند بودند می‌گذاشتند و این بستر مناسب زمینه تولید ثروت بود و تولید منابع مالی برای جهاد دانشگاهی که از این بستر جهاد دانشگاهی خوب توانست استفاده لازم را بکند. هماهنگی یادمان باشد دوستان عزیز، هم‌افزایی در سایه هماهنگی به وجود می‌آید وقتی به قول علمای مدیریت سینرژی به وجود می‌آیدکه هماهنگی بین آن‌ها باشد و از قبل این هم‌افزایی است که سیستم بهره‌مند می‌شود. ما نزدیک‌ترین ارتباط را با نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه‌های استان داشتیم. خیلی از جلسات و هسته مرکزیشان در جهاد دانشگاهی تشکیل می‌شد. من هیچ وقت یادم نمی‌رود خدا رحمت کند مرحوم حاج آقا عبداللهی معاون نهاد ولی فقیه در دانشگاه شهید باهنر، ایشان تقریبا هفته‌ای نبود که ما یکی دو نشست نداشته باشیم. ان وجه دوستی ما بسیار می‌چربید. معاون فرهنگی دانشگاه فرض بفرمایید مثلا آقای نظری بودند این‌ها دوستان نزدیک ما بودند. ارتباط دوستی ما به این‌ها می‌چربید به حوزه کارمان بنابراین در سایه کاری و در سایه دوستی است که این ارتباطات به وجود می‌اید و باعث می‌شود که هم دانشگاه منتفع شود هم جهاد دانشگاهی منتفع شود. ما وقتی که اعتقاد داریم به یک هدف بزرگ و یک هدف والا. جهاد دانشگاهی دوستان عزیز همانطور که می‌دانید فعالیت‌های شاخص زیادی را انجام می‌دهد اما آن چیزی که در ذهن من همیشه مانده و به عنوان یکی از شاخص‌ترین فعالیت‌ها در ذهن من خواهد ماند برگزاری شانزدهمین دوره مسابقات قرآنی دانشجویان سراسر کشور بود که در کرمان برگزار شد. ما برای برگزاری این مسابقه بسیار بسیار خوب شاخص، رفتیم شهر زنگه بار از شهرهای نزدیک حدود 5 کیلومتر با کرمان فاصله دارند با اعضای شورای شهرشان و مسئولین آن شهر صحبت کردیم کل شهر شدند یک شهر قرآنی. همه کسانی که آنجا بودند آمدند پای کار و آن فعالیت همیشه در ذهن من به عنوان یکی از فعالیت‌های خوب است. از کارهای دیگری که باز در ذهن من مانده است برنامه‌ای بود که با حضور سردار سرافراز سپاه اسلام شهید سلیمانی که از همین جا برای شادی روحش برای نضج افکارش و استمرار اندیشه‌های ان عزیز در تمام کشورهای اسلامی دعا می کنیم، برنامه‌ای بود که با حضور این شهید عزیز و والا مقام توسط جهاد دانشگاهی برگزار شد. این برنامه را جهاد دانشگاهی انجام می‌داد ولی با هماهنگی همه دانشگاه‌ها، دانشگاه علوم پزشکی، دانشگاه شهید باهنر، دانشگاه پیام نور و تمام مراکز آموزش عالی و همین‌طور همکاری نهاد نمایندگی ولی فقیه و سپاه این برنامه انجام شد. این همانطور که عرض کردم چون همه با هم هماهنگ بودیم، همه با هم منسجم بودیم همه آمدیم پای کار به نظرم باز یکی از برنامه‌های بسیار شاخص بود که در آن برنامه حاج قاسم خدا رحمتشان کند، سخنرانی کردند و به عنوان سخنران اصلی حضور داشتند. من یادم است که در آن برنامه از بیت مقام معظم رهبری هم تشریف آورده بودند. معاون وقت فرهنگی بیت در خدمتشان بودیم و برنامه بسیار بسیار پربازده و شلوغی بود. شاید هیچ وقت دانشگاه کرمان آن همه دانشگاهی را یک جا ندیده بود. تالار وحدت که ظرفیت آن پر شده بود بماند، اطرافش تلوزیون‌های مدار‌بسته گذاشته بودند پر از جمعیت و یک جمعیت انبوهی آمده بود که عرض می کنم در تاریخ دانشگاه هیچ برنامه‌ای با این حجم استقبال مواجه نشده بود. باز هم تاکید می‌کنم این برنامه‌ها در سایه همدلی در سایه همکاری با نهادهای فرهنگی دانشگاه و در سایه همکاری با سایر نهادها بود. برویم روی نکاتی که مشترک هستیم با آن‌ها صحبت بکنیم با توجه به توانمندی‌هایی که داریم پتانسیل‌های خوبی هم که مثل ایسپا داریم مثل ایسنا داریم مثل گردشگری داریم و مراکز دیگر فرهنگی که به نظر من شاخص‌های بزرگ جهاد دانشگاهی هستند، این‌ها بر تارک فرهنگی کارهای فرهنگی کشور همیشه خواهند درخشید. این‌ها همیشه جاویدان خواهند بود و تاریخچه خوبی است. دوستان عزیز. تقاضا می کنم در جمع دانشجویان همیشه حضور داشته باشید. اگر توانستید با کسی که به عنوان یک عنصر مطالبه گر، به عنوان یک عنصر جوان و البته خوب ویژگی‌های جوانی هم دارد بتوانید در کنار آن‌ها باشید و از آن‌ها استفاده کنید آن وقت پویایی را برای جهاد تضمین کردید. آن وقت است که به روز بودن جهاد را تضمین کردید. آن وقت است که شما با مطالبات دانشجویان از نزدیک آشنا می‌شوید و می‌فهمید که دانشجو چه می‌خواهد هم مطالبات دانشجوی 5 سال پیش با دانشجوی الان کاملا متفاوت شده است. دوستان عزیز دانشجو کاملا در حال تغییر است و متناسب با این تغییرات است که ما باید خودمان پیش برویم وگرنه امکان درک نیازهای دانشجو را نداریم و اگر نتوانیم نیازهای دانشجو را هم درک کنیم طبیعی است که امکان نزدیک بودن با عنصر اصلی کار فرهنگی که دانشجو است را نخواهیم داشت. ببینید دوستان عزیز ایسپا یک نوآوری بود به وقتش توانست خیلی از دانشجویان را، دانشگاهیان را به سمت خودش جلب کند. ایسنا یک نوآوری بود. من خواهشی که از دوستان دارم نوآوری‌ها فراموش نکنید. ایسناهای دیگر تولید کنید شبیه به آن. من یادم است یک مدت قرار بود تلوزیون دانشجویی راه‌اندازی شود خوب همینطوری ماند و ادامه پیدا نکرد. بستر خوبی است الان در کرمان با توجه به این که این شهید عزیز شهید سلیمانی در کرمان دفن شده است، خوب عزیزان زیادی هستند که در کشورهای دنیا مخصوصا در کشورهای عضو مقاومت علاقه‌مند هستند به افکار این شهید این می تواند یک بستر مناسبی باشد برای آشنایی آنها و برای آوردن آنها، برای تعامل دانشگاهیان با آن‌ها. حاج قاسم وقتی خودش بود پتانسیل بود الان هم که نیست بیشتر پتانسیل است هنوز که هنوز است آدم دارد فکر می‌کند می‌بیند چه افق‌ها و چه دریچه‌های پر نور و منوری جلوی ما به واسطه این شهید عزیز است که می توانیم بهره مند باشیم. به من فرموده بودند که 45 دقیقه صحبت کنم یک دقیقه بیشتر شد عذرخواهی می‌کنم. علی ای حال نمی‌توانم خوشحالی خودم را پنهان کنم از این که در خدمت شما دوستان بودم و ممنون هستم. باز از بزرگواران دوستان عزیز از جناب جانی پور عزیز که لطف کردند به بنده این محبت را کردند که این فرصت در اختیار من قرار بگیرد که خدمت شما دوستان عزیز عرض ادب و ارادت داشته باشم. از تحملی که دوستان فرمودند آقای دکتر کلانتر، جناب آقای سامانی عزیز و بقیه دوستان عزیز بزرگوار که خدمت تک تکشان ارادت دارم ممنون که به عرایض من گوش کردید.


 

 


نظر شما :