نشست مناسبتی، مطالعاتی "خوانش فرهنگی اجتماعی عاشورا و اربعین برای زیست جهان امروز"

مهم‌ترین مساله در احیای اربعین تخلق و اخلاق است

۳۰ شهریور ۱۴۰۱ | ۰۹:۲۵ کد : ۴۹۹۰۵ آموزش راهبردی
نشست مطالعاتی "خوانش فرهنگی اجتماعی عاشورا و اربعین برای زیست جهان امروز" با حضور آقایان دکتر محمد هادی همایون استاد دانشگاه امام صادق(ع)، و دکتر عباسعلی رهبر؛ استاد دانشگاه علامه طباطبایی(ره) برگزار ۱۹ شهریور ماه برگزار شد.
مهم‌ترین مساله در احیای اربعین تخلق و اخلاق است

نشست مناسبتی، مطالعاتی

عنوان: «خوانش فرهنگی، اجتماعی عاشورا و اربعین برای زیست جهان امروز»

سخنرانان: دکتر محمد هادی همایون استاد دانشگاه امام صادق(ع)،  و دکتر عباسعلی رهبر؛ استاد دانشگاه علامه طباطبایی(ره)

تاریخ: 19 شهریور ماه 1401

مکان: سالن شهید صبوری معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی

خوانش فرهنگ اجتماعی عاشورا و ابعین برای زیست جهان امروز

آقای کلانتر مهرجردی
 بسم الله الرحمن الرحیم
 خدمت اساتید معزز حاضر در جلسه جناب آقای دکتر همایون عضو محترم هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) و همین طور جناب دکتر عباسعلی رهبر خیرمقدم عرض می¬کنم.
 امروز با موضوع اربعین در خدمت عزیزان هستیم. طبیعتا با پایان رویداد اربعین 1401 ضروری است که این مهم را از منظر حوزه‌های فرهنگی اجتماعی مورد واکاوی قرار دهیم. رخداد اربعین پیام رسان مهمی‌ است که می‌تواند پیام عاشورا را در میان ملت‌های جهان به خوبی تبیین کند. حضرت آقا در بیانیه گام دومشان از 4 عظمت مهم صحبت می‌کنند. عظمت رخداد انقلاب اسلامی، عظمت مسیر طی شده و عظمت افق پیشرو و پنجره جمعیتی و نیروهای جوانی که امروز در اختیار ما هستند. اربعین متاثر از وقوع انقلاب اسلامی است. به نظر می‌رسد اربعین می‌تواند در شکل جدیدش مورد تبیین و تفسیر قرار گیرد. امیداوریم که این نشست بتواند با کمک اساتید دستمایه لازم برای فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی در دانشگاه‌ها، و شناخت هر چه بیشتر این سرمایه نمادین در اختیار ما قرار دهد.


آقای دکتر رهبر
بسم الله الرحمن الرحیم
اربعین تجلی امید برای آینده است؛ امید به یک جامعه، دولت، و جهان کریمانه. کتاب «مناقب الحسنین» از یک نویسنده اهل تسنن مصری است. نویسنده معتقد است اگر ما می‌خواهیم امام حسین(ع) را بشناسیم لازم است اول بتوانیم در فضای حق و باطل، عدل و ظلم و طغیان و استبداد این شناخت را به دست بیاوریم. این نشان می‌دهد که امام حسین(ع) نه برای گذشته بلکه برای حال مااست چون جامعه و فضای دنیای ما هم درگیر عدل و ظلم است.
اربعین به مثابه قدرت نرم است. اربعین خود یک دانش و یک پارادیمی را تولید می‌کند که می‌تواند سبک زندگی اجتماعی،  و فردی ما را در قالب یک مقاومت هوشمند و عاقلانه، تغییر دهد. اربعین این توانایی را دارد که نه تنها دین بلکه امر دینی را که بسیار مهم‌تر از خود دین است را برای ما احیا کند. اربعین می¬تواند فضای لازم برای استحکام قدرت اجتماعی و قدرت جامعه دینی را فراهم می‌کند. بیش از 20 میلیون نفر از بیش از هشتاد کشور در اربعین شرکت می‌کنند. جامعه¬¬ی قبل از حضور در اربعین با جامعه بعد از ظهور در اربعین باید تغییر کند. ما مسافر اربعین نیستیم، زائر اربعین هستیم و زائر اربعین باید در الگوهای رفتاری¬اش تغییر ایجاد شود. شهید مطهری معتقد است اگر قرار است تحولی در جامعه صورت بگیرد نیاز به سه تا عنصر داریم: اولا آزادی در آن جامعه نهادینه شود؛ آزادی کالای کمیاب و گرانی نباشد. نکته دوم بحث دگرگونی و تحول در جامعه است. و نکته سوم هم داشتن آرمان است. یعنی باید زندگی زمینی مردم درست شود. این براساس تفسیر المیزان است. اگر زندگی زمینی مردم اصلاح شود قطعا معنویت، دین‌مداری، و دینداری است هم جزو آن است. لذا امام حسین (ع) هم وقتی می‌خواهند در راستای این تحول و احیا حرکت بکنند «طلب الاصلاح...» رامطرح می¬کند. چرا امام حسین این کار را می‌کند؟ چون امام حسین (ع) هر آن¬چه همه¬ی ادیان الهی دارند را به ارث برده‌ تا سه کار انجام بدهد: یک روشنگری بکند، دو جهاد مبتنی بر توحید را ایجاد بکنند و سه «به-زیستن» در جامعه را رقم بزنند. یعنی حال زندگی مردم، حال معنوی و حال مادی مردم بتواند بهتر از گذشته شود. اربعین یک پدیده نیست که بگوییم در تاریخ اتفاقی افتاده و تمام شد، موزه‌ای از حوادث تاریخی نیست، و قدمگاهی برای ریختن اشک نیست. اربعین مبتنی بر نظامی‌ از دانش است. حقیقت علوم انسانی و علوم اجتماعی در الهیات دینی و در الهیات شیعی و اسلامی می‌تواند دانشی را به نام دانش تحول، دانش حرکت، و دانش تغییر تولید کند. امام (ع) با این دانش تحول‌آمیز و این فضای حرکت اربعین و عاشورا را برای ما ترسیم می‌کند.
 اگر قرار است برای مردم نسبت به خیلی از موضوعات دنیوی و دینی‌ تغییری ایجاد شود، روش و مبنای حرکت چیست؟ امام حسین (ع) اولا با تمام استدلال‌ها وتوجیهات عقلی و قلبی وارد می‌شوند، اتمام حجت می‌کنند و پس از اتمام حجت و ارائه دلایل و استدلات مختلف، نصیحت خودش را دوباره بروز می‌دهند. اصل و اساس حرکت امام این است که ما را از جهالت و ضلالت برهاند؛ جهالتی که منشا بسیاری از حرکت‌ها می‌شود. امام حسین (ع) درسی را که برای تحول می‌دهند جذب علمی و عزم عملی است. متاسفانه در جامعه امروز ما در بعضی از رفتارها و در بعضی از الگوهای ما این عزم عملی بدون جزم علمی بیشتر اولویت پیدا کرده است و بدون این که دانش لازم را برای آن عزم داشته باشیم خودش را نشان می‌دهد و تبعات و مشکلاتی برای فضای جامعه دینی ایجاد می‌کند. درس امام (ع) ابتدا دانش‌افزایی و معرفت‌افزایی است. برای آن‌که اربعین به مثابه یک قدرت نرم و امیدبخش بتواند بر ما تجلی پیدا بکند 4 نکته باید رعایت شود: مهم‌ترین مساله در بحث احیای اربعین تخلق و اخلاق است. اوج اخلاق‌مداری را در شب عاشورا می‌بینیم. امام می‌گوید حواس‌تان باشد همه‌مان فردا قرار است شهید شویم؛ هر کس مایل نیست در تاریکی شب برود. شب مبارزه، به شب قیام مبتنی بر قرآن و نماز و توبه و دیانت تبدیل می‌شود. به نظر می‌رسد هسته مرکزی اربعین عقلانیت نهفته در عاشوراست. عقلانیت سیاسی که امام (ع) و یاران ایشان به خرج می‌دهند، عقلانیت سیاسی است که در واقع حماسه جاویدی را خلق می‌کنند. تعلق و گرایش در عاشورا و اربعین، اوج نگاه هستی شناسانه خودش را نشان می‌دهد. پیرامون اثرپذیری اربعین باید ببینیم چه میزان اخلاق ما تغییر کرده و تعقل، تدین و تعلق ما چه میزان افزاش پیدا کرده است؟ تخلق و تدین و تعقل و تعلق می‌تواند احیاگر اربعین شوند.
 در مسیر تحقق جامعه‌ی اربعینی موانعی در داخل جامعه دینی ما وجود دارد. دو گروه هستند که جامعه را به هم می‌زنند و مانع تحول در دانش اربعینی هستند. یکی اهل شقاق و یکی اهل نفاق. نفاق مهم‌ترین آسیبی است که می‌تواند جامعه دینی را از هم بپاشد و موریانه‌وار فضا را به هم بزند. اهل شقاق کسانی هستند که دائما جامعه را قطبی و به گروه‌های مختلف تقسیم‌ می‌کنند. اهل نفاق در پوستین ظاهری دین و دین‌مداری و مردم‌سالاری خودش را نشان می‌دهد.
اربعین به مثابه یک ارزش سیاسی دینی، نه ارزش سیاست‌زده دینی، مطرح شود. لذا در این فضا فرهنگ به طور خاص علم و دانش به طور اخص و ارزش‌های سیاسی، خاص الخاص باید خودش را نشان بدهد. ارزش سیاسی به خودی خود بیرون نمی‌آید. با نگاه سرهنگی ارزش سیاسی تولید نمی‌شود. شما می‌توانید فرهنگی به نام الفت و احترام در فضای جامعه نهادینه بکنید. لذا اربعین نیاز به بازسازی، و واکاوی فرهنگی دارد. من سه تا عامل را عرض می‌کنم. اول بحث شناخت امر امامت و ولایت به نام سرپرستی امام معصوم و نور امام معصوم و در واقع مقدمات موفقیت در جامعه. دوم بحث زمان شناسی و موقعیت شناسی که یکی از مشکلات بسیار مهم در طول تاریخ برای جامعه دینی بوده است  و در نهایت بحث دشمن‌شناسی نه آنچنان که نیست، و نه آنچنان که باشد بلکه آن¬چنان که در محاق حقیقت است. مواردی که عرض شد لوازم جامعه‌ای‌ست که بعد از محرم قرار است تحول در او صورت بگیرد و سبک زندگی اجتماعی و سیاسی‌اش تغییر بکند.


آقای دکتر همایون
 بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ تمدن‌نویسان غرب وقتی خواستند تاریخ تمدن بنویسند یک محور درست کرده‌اند به نام رنسانس و تاریخ را تقسیم به قبل و بعد از رنسانس کردند. ما اگر بخواهیم تاریخ تمدن واقعی بنویسیم محور تاریخ تمدن¬مان عاشوراست. حوادث به قبل و بعد از عاشورا تقسیم می‌شود. به این معنا که هر چیزی که قبل از عاشورا شکل گرفته است مقدمه عاشورا است از جمله بعثت همه انبیا که نقاط برجسته این تاریخ هستند. همه‌ی انبیا به نحوی در معرض ماجرای عاشورا قرار گرفته‌اند. جبرئیل روضه را برایشان می‌خوانده، و آن‌ها اقداماتی کرده‌اند. و هر چیزی که بعد از عاشورا شکل گرفته از جمله فرایند ظهور و ادامه جریان ظهور تا رجعت و از رجعت تا قیامت با محوریت عاشورا پیش می‌رود. موتور پیش‌برنده‌ی این جریان، در تاریخ اربعین بوده است. ماجرا چیست؟ مردم دارند پشت سر امام به سمت خداوند حرکت می‌کنند. کل داستان این است.؛ «َوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ» انسان‌های به ظاهر متفاوت در یک حرکت جمعی در یک کاروان دارند ذیل امام به سمت توحید حرکت می‌کنند. این را شما هم در عاشورا می بینید، هم در جریان ظهور، هم در اربعین، هم در راهپیمایی اربعین، هم در قیامت، و هم در بعثت انبیا، تا می¬رسیم به آستانه قیامت و بهشت. در حقیقت صورت عالی تمدنی که ما منتظر آن هستیم بهشت است.
آغاز شکل‌گیری تمدن امروز غرب(رنسانس) را فتح قسطنطنیه در سال 1453 می‌دانند. محاسبه شده است که[از آن زمان تاکنون] 53 تحول عظیم و جدی در حوزه هنر و علم اتفاق افتاده است. یعنی یک الگوی جدیدی در علم و در هنر معرفی شد. علم برای تمدن پایه‌ی خیلی مهمی¬ست. عنصر دوم دین است. هیچ تمدنی نداریم که تعریفی از دین نداشته باشد. اروپایی¬ها جریان پروتستانتیسم را در دل این تمدن ایجاد کردند. 1521 سالی است که اروپایی¬ها فرمان پاپ مبنی بر تکفیر لوتر را در آتش انداختند. لوتر علیه جریان کلیسا قیام کرده بود و پاپ فرمان تکفیرش را صادر کرد. بنابراین در کم¬تر از یک قرن(1453 تا 1521) قرائت دینی خودشان را از تمدنی که می‌خواستند شکل دهند تغییر دادند. لوتر متولد 1483 است. او حدود 70 سال بعد از تحولات علمی‌، تحولی در دین مسیحیت ایجاد کرد. پس بعد از عنصر علمی، عنصر دینی‌شان هم درست شد. سوم برای این که این الگو را بتوانند یک جایی ارائه و پیاده بکنند به یک جغرافیا نیاز داشتند. هر تمدنی جایی می‌خواهد که آن الگو در آن اجرا شود. آن‌ها بعد از این که خیلی در اروپا تلاش کردند و دیدند اروپا جواب نمی‌دهد(زیرا اروپا سنت‌های محافظه‌کارانه خیلی شدیدی داشت که اجازه نمی‌داد الگوی جدیدی در آن شکل بگیرد) در سال 1492 آمریکا را اشغال کردند و نزدیک به 65 تا 90 میلیون سرخ‌پوست را در سرزمینی که همان موقع هم تمدن بسیار درخشانی در آن حاکم بود قتل عام کردند و جغرافیایی برای خودشان درست کردند. اتفاق چهارمی هم افتاد که به شدت مهم است؛ سال 1455 دستگاه چاپ گوتنبرگ اختراع شد(این را هم می‌دانیم که دستگاه  چاپ، اختراع گوتنبرگ نبود بلکه این دستگاه پیش‌تر توسط چینی‌ها و ایرانی¬ها اختراع شده بود و در انبارهای کلیساها موجود  بود ولی از آن استفاده نمی¬کردند زیرا معتقد بودند دستگاه شیطان است). دستگاه چاپ 1455 یعنی فقط دو سال بعد از فتح قسطنطنیه با تمدن  غرب همراه شد. یعنی رسانه به سرعت آمد و کنار جریان تمدن‌سازی قرار گرفت. خوب رسانه که فقط یک دستگاه نبود بلکه یک فلسفه بر آن حاکم بود؛ قرار بود با استفاده از یک تکنولوژی مکانیکی یک سری پیام‌ها را با سرعت تولید و توزیع کنند. همین فلسفه بعدا ادامه پیدا کرد؛ در رادیو و تلوزیون خودش را نشان داد و حالا به رسانه‌های امروز رسیده است. رسانه‌ها ابزار فرهنگ‌سازهای جامعه مدرن هستند. ما به این‌ها می‌گوییم رسانه‌های توده. رسانه‌ها که mass media هستند فرهنگ‌سازهای این جامعه مدرن توده¬ای شده‌اند. اگر همه‌ی عوامل دیگر از صنعتی شدن و تجاری شدن و شهرنشینی و غیره را موثر بدانیم، این رسانه‌ها بودند که همه این‌ها را به خط کردند و توانستند این کار را انجام بدهند.


ما تحول در نظام علمی‌مان را داریم ایجاد می‌کنیم؛ از علوم انسانی اسلامی‌گرفته تا تحولاتی که در عرصه فناوری‌های نوین، دانش‌بنیان‌ها و غیره ایجاد کرده¬ایم. جریان دینی‌مان را خیلی قبل‌تر روشن کرده¬ایم؛ ما ذیل یک نگاه شیعه انقلابی وحدت‌گرای ولایت فقیهی داریم پیش می‌رویم. از لحاظ جغرافیایی هم در ایران انقلابی شده و حکومت جمهوری شکل گرفته است. منطقه مقاومت هم کم کم دارد گسترش پیدا می‌کند. جغرافیای-مان دارد ابعاد جدیدتری پیدا می‌کند. می‌ماند موضوع رسانه که به شدت در امر رسانه انقلاب اسلامی‌ کوتاهی کرده‌ایم. یعنی ما از روز اول به فکر رسانه انقلاب اسلامی نبوده‌ایم. کاش می‌شد اهل ارتباطات و اجتماعیات و مهندسین و غیره  یک کارگروهی درست کنند تا ما رسانه انقلاب اسلامی ‌را اختراع کنیم. ما به شدت به رسانه نیاز داریم. برای این که این رسانه را طراحی بکنیم جدولی از رسانه¬ها و ویژگی¬های آن¬ها درست کرده-ام. ما معمولا یک جدول تقاطعی درست می‌کنیم که یک طرف رسانه‌هایمان را می‌نویسم؛ مثلا  کتاب، روزنامه، سینما، مجله و ... و در طرف دیگر ویژگی‌های آن‌ها را می‌نویسیم. مثل این که خانوادگی امکان دیدن دارد(مثل تلوزیون و سینما) یا انفرادی(مثل روزنامه یا کتاب)؟ یا سهولت دسترسی به آن چطور است؟ هزینه دسترسی به آن‌ها چقدر است؟ یا تولید و استفاده از رسانه‌ی مورد نظر به چه میزان از تخصص نیاز دارد؟
ما با ماجرای اربعین به آن رسانه رسیده‌ایم. آن رسانه‌ای که ما دنبال آن بودیم که رسانه انقلاب اسلامی باشد چیزی نیست جز اربعین. عاشورا خودش مدیون اربعین است. کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود؛ اگر اربعین نبود کربلا به واقعه‌ای در سال 61 تبدیل می‌شد. اربعین به عنوان یک پدیده محرک پیش برنده کاملا همان فرهنگ‌سازی‌ای است که ما برای این جامعه دنبال آن می‌گشتیم. یعنی اربعین همان کاری که دستگاه چاپ و رسانه‌ها گروهی(mass media) برای تمدن غرب کردند برای تمدن اسلامی خواهد کرد. تمدن غرب نه در حال احتضار بلکه کاملا مرده است و علائم حیاتی یک تمدن را ندارد. تنها چیزی که این تمدن را زنده نشان می‌دهد رسانه‌ها هستند. ما می‌توانیم روی اربعین به عنوان رسانه ویژه انقلاب اسلامی سرمایه گذاری کنیم. ما الان اربعین را به عنوان یک واقعه یک بار در سال می‌بینیم. این قاعدتا باید بیاید در طول سال در زندگی ما به عنوان سبک زندگی وارد شود. یکی از کارهای خیلی مهم این است که چطوری وقتی از اربعین برمی‌گردیم تا اربعین سال بعد همچنان اربعینی باشیم. اگر ما یک رسانه می‌توانستیم داشته باشیم که خانوادگی باشد اربعین است. اربعین واجد ویژگی فرهیختگی هم هست و سهولت دسترسی به آن هم زیاد است. ما باید یک سیاستگزاری جامع و روشن و جدی داشته باشیم تا اربعین به رسانه عظیم جریان انقلاب اسلامی تبدیل شود
سوال: آیا واقعه اربعین و ماهو اربعین(آن چیزی که امروز داریم می بینیم) یک سناریوی الهی از پیش نوشته شده است یا یک کنش اجتماعی بشری که در طول تاریخ اتفاق افتاده است؟
آقای دکتر همایون: در این هیچ شکی نیست که اربعین یک امر الهی و برنامه خداوند است، همانطور که عاشورا نیز همین گونه بوده است. وقتی که سیدالشهدا می فرمایند که «ان الله شاء ان یراک قتیلا» یعنی این مشیت الهی است که اتفاق عاشورا بیافتد بعد که می‌گویند که پس چرا زنان را می‌برید؟ می¬فرمایند «ان الله شاء یراهن سبایا» یعنی این هم در همان مشیت دیده شده است. یعنی قرار است این اتفاق هم بیافتد. خیلی عجیب است که چطور انبیاء(از حضرت آدم که توبه‌اش به واسطه سیدالشهدا پذیرفته شد تا ماجراهایی که با حضرت نوح داشتیم و غیره) همه آمده‌اند که مقدمات شکل‌گیری عاشورا را درست کنند و سیدالشهدا با این وضع فجیع به شهادت برسند. حقیقت عاشورا آشکار شدن حقیقت امام برای آن 72 نفر در شب عاشورا بود. این پدیده عظیمی‌ است که بر همه تاریخ حاکم است. یعنی هر کدام از پیامبران که مبعوث شدند یک بخشی از این حقیقت امام را به نمایش گذاشتند؛ چه در خودشان چه در امتشان، چه در اتفاقاتی که در زمان¬شان افتاده است. جامعه پیروانشان. تا این¬که به عاشورا(اوج تجلی امام) می¬رسیم. این جریان دوباره می‌آید تا می‌رسیم به جریان ظهور. در جریان ظهور دوباره این حقیقت امام آشکار می‌شود. در نتیجه اگر قرار است کل نظام خلقت و برنامه خداوند به سمت آشکار شدن امام و حقیقت امام باشد، یک برنامه الهی است. منظور از آشکار شدن امام این نیست که لزوما فیزیک امام دیده شود بلکه امام باید در ساختارهای اجتماعی، و تعاملات اجتماعی ما آشکار شود.
سوال: آیا می‌توانیم از برایند اتفاقات گذشته تشخیص بدهیم که در آینده چه اتفاقی می‌افتد؟ یا در آینده این سناریو چه اتفاقی می‌خواهد بیافتد که مبتنی بر آن برنامه‌ریزی بکنیم؟ یا نمی‌توانیم این کار را بکنیم؟
آقای دکتر همایون: این یک برنامه الهی است. خدا هم دارد کار خودش را می‌کند؛ «إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا» نکته‌اش این است که خداوند که امر خودش را برای خودش جلو نمی‌برد. مهم این است که ما همراهی کنیم و کل داستان تاریخ، همراه شدن ماست. آن 72 نفری که ذیل سیدالشهداء یک قسمتی از این حقیقت را در تاریخ برای ما بروز دادند آیا کارشان ناآگاهانه بود یا آگاهانه؟ شما ذیل امام و جاذبه امام آگاهانه جلو بروید خیلی متفاوت است با این که ناآگاهانه جلو بروید. اصلا آن بالا جایگاه آگاهی است. شما آن آگاهی را باید به یک جایی برسانید. اگر این¬گونه باشد، تمدن‌سازی براساس آن ادراکی که ما از حقیقت امام پیدا می‌کنیم شکل می¬گیرد. یعنی خودمان را در معرض امام قرار می‌دهیم، واردات برای ما ایجاد می‌شود، ما با آن شروع می کنیم، و خودمان را بیشتر به امام نزدیک می‌کنیم. در نتیجه آن وقت می‌شود سیاستگذاری کرد. بهشتی که ما باید به سمتش برویم این¬طوری است؛ بهشت را ما باید بسازیم. این‌طور نیست ما را به بهشت ببرند. بهشت یعنی کنار زدن پرده‌ها، وگرنه بهشت که وجود دارد. خدا می‌فرمایند بهشت و جهنم موجودیتن هستند. اگر قرار بود فقط جاذبه امام کار بکند و این در ساختارهای اجتماعی ما وارد نشود نیازی به آن حکومت نبود. باید برسیم به آنجایی که کاملا قابل پیش‌بینی باشد. امام رحمت الله علیه چطور انقلاب اسلامی را ایجاد کردند.؟ انقلاب اسلامی یکی از همین ایستگاه‌ها بود. امام آگاهانه می‌دانستند دارند چه می‌کنند.
-    یعنی از سناریو اطلاع داشتند؟
آقای دکتر همایون: بله امام این مرحله را ایجاد کردند. مثل خود عاشورا که سید الشهدا این مرحله را ایجاد کردند و می‌توانستند نکنند. امام این کار را کردند. این تمدن اسلامی ما باید ایجاد شود. ما باید با آگاهی به سمت آن حرکت کنیم. به میزانی که ما متصل به امام شده باشیم، پیش بینی برای ما حاصل می‌شود.
سوال:. اول پدیده را سعی کنیم بفهمیم خوانش فرهنگی اجتماعی را از اینجا شروع کنیم و بعد ببینیم آیا این اقدام شدنی است که به زیست اجتماعی امروز خودمان امتداد پیدا کنیم؟، اربعین قابل تکثیر هست؟ اگر هست به چه نحوی شدنی است؟. من فکر می‌کنم که رویداد اربعین قابل دستکاری و سیاستگزاری کلان و مداخله جدی نباشد.
آقای دکتر رهبر: ما مهم‌تر از اربعین، بعثت و غدیر را داشتیم ولی بعثت و غدیر چقدر توانستند پایدار بمانند؟ ما باید روی بحث اربعین و موضوعات اربعین ورود پیدا بکنیم و زوایای مختلف آن را بررسی کنیم. به نظر من اساس و مبنای سناریویی که ما در اربعین داریم این است که آیا ولایت منتظر در اربعین تجلی پیدا خواهد کرد یا پیدا نخواهد کرد؟ ما بر امام شهید دسترسی داریم یا نداریم، گریه می‌کنیم یا باید گریه بکنیم؟ این گریه ما نه بر امام شهید بلکه بر امام شاهد است. ما اگر بخواهیم خدا، رسول و حجت را بشناسیم، این شناخت در گرو امام‌شناسی است. به نظر من اصلی‌ترین مساله ما در فضای اربعین و اتصال اربعین به امر آینده روشن، این است که امام عصر و امام حاضر است را بشناسیم. برای فردی که در فضای اربعین است اما نتوانسته به فضای ظهور اتصال پیدا کند، دو تا اتفاق می‌افتد؛ یک ممکن است اصلا ایشان در جاهلیت از پیش تعیین شده از دنیا برود یا نه حتی امام را شناخته اما بعد قلب او دچار زغ شود ولا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا اینجا است. نکته آخر هم این است که مبنای دعوت پیامبر براساس سوره یوسف آیه 108 مبتنی بر بصیرت است. «قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ  عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی» مرز کفر و ایمان همین عقلانیت و بصیرت تعریف می‌شود. این بچه‌ها و این خانواده‌ها و این دختر پسرهای کوچه و خیابان و مدرسه و دانشگاه تعلق ما هستند، علقه ما هستند، وجود ما هستند نه طرف مرز، نه مرز آن طرف. کل جامعه انسانی برای ما معیار است و این تعلق است.
دکتر همایون: اربعین مثل قرآن کریم حقایق خودش را دارد و روش شناسی خودش را دارد. اگر ما بخواهیم از بیرون روش‌هایمان را به آن تحمیل بکنیم جواب نمی‌دهد و خراب می‌شود ولی اگر با روش‌شناسی خودش وارد بشویم تا عمق آن می‌شود رفت. این طور نیست که ما در جهل مطلق بخواهیم فقط تبعیت بکنیم. اصلا راه را باز کردند که ما برویم آن روش‌شناسی را پیدا کنیم. آن حقایق عظیم را درک کنیم. بر این مبناست که عرض می‌کنم اگر با روش‌شناسی خودش وارد شویم و اربعین را از درون خودش و روش‌شناسی خودش به درستی بشناسیم به همه حقایق آن دسترسی پیدا خواهیم کرد.

 


نظر شما :