دیدراه شماره ۴
ضعف روششناسی مطالعات تاریخی ؛ مهمترین عامل تعدد قرائتها از عاشوراست
حجتالاسلام احمدحسین شریفی؛ رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه

از واقعه عاشورا و قیام عاشورا در طول تاریخ اسلام قرائتهای مختلفی عرضه شده است. برخی از این قرائتها صدها سال در جامعه شیعی حاکم بودند. برخی قرائتها نوپدید و جدید هستند. برخی دقیق و درست هستند، برخی ناقص و نادرست هستند. در آینده نیز با قرائتها و تحلیلهای متنوع دیگری درباره عاشورا مواجه میشویم. بحث ما درباره چرایی تنوع قرائتها از واقعه عاشورا است.
یکی از دلایل تنوع قرائتها و خوانشها ضعف روششناسی مطالعات تاریخی است. روشهای مختلفی برای فهم پدیدهها وجود دارد. معرفتشناسان چهار روش عمده را در این رابطه مطرح میکنند که عبارتند از روش عقلی، روش تجربی، روش نقلی و روش شهودی. در این میان اعتبار روش عقلی و برهانی و روش شهودی مورد اتفاق همگان است. در مورد روش تجربی بحثهای مختلفی وجود دارد. ضعیفترین و کم اعتبارترین روش، روش تاریخی و نقلی است که با مشکلات خاص مواجه است.
روش تاریخی کماعتبار تلقی میشود در این روش ما با اصل پدیده مواجه نیستیم و با واسطههایی مواجهیم که معلوم نیست چقدر دقیق واقعه را دیدند. این باعث شده روش تاریخی کماعتبار تلقی شود. لذا مورخین به زحمت میافتدند که شواهد علمپسندی درباره واقعه بیان کنند. در مسائل تاریخی مثل واقعه عاشورا تنها منبع معتبر، منابع تاریخی است. روش تاریخی بر منابع تاریخی که صدها سال از تاریخ تدوینش میگذرند استوار است. همچنین میدانیم بسیاری از مورخان این واقعه بنا بر نقل گزینشی حوادث داشتند. لذا اطلاعات تاریخی که از عاشورا در اختیار ماست اطلاعات کامل و جامعی نیست. همین باعث میشود با متنی مواجه شویم که اطلاعاتمان از آن کامل نیست و خوانشهای مختلفی به تبع آن شکل پیدا میکند. پس یکی از دلایل تعدد قرائتها ضعف مطالعات روششناسی تاریخی است که چارهای هم ندارد. در عین حال دلایل دیگری وجود دارد که قابل جبران هستند.
عامل دیگر در تعدد خوانشها، ناتوانی محققان یا تحلیلگران عاشورا در فهم اسناد و مدارک تاریخی و ارتباط دست دوم و دست چندم با منابع است. یک واقعیت این است متاسفانه بخشی از مدعیان روشنفکری و برخی مدعیان قرائتهای جدید از دین توانایی ارتباطگیری با متون دست اول را ندارند و همین باعث خوانشهای عجیب از واقعه عاشورا میشود. یکی از همین مدعیان میگفت بنی امیه و بنی هاشم هر کدام یک ادعایی داشتند و با هم سازگار نبودند، چون امام حسین(ع) گفت: «ألا وَإنَّ الدَّعیَّ ابنَ الدَّعیِّ قَد رَکَّزَ بَینَ اثنَتینِ». این شخص فکر کرده «دعی» به معنای ادعا است. این را به عنوان یک نمونه عرض کردم. پس یکی از دلایل تعدد خوانشها همین است.
دلیل دیگرتعدد خوانشها پیشفرضهای نادرست یا ناقص نسبت به عاشورا است. عدهای با پیشفرض سراغ اسلام و عاشورا و اهل بیت آمدند و بر اساس پیشفرض خودشان حادثه را تحلیل میکند. این گروه بنای اتکا به دادهها ندارند و بر اساس پیشفرضهای خودشان وارد تحلیل حادثه عاشورا میشوند. مثلا صاحب کتاب اسرارالشهاده معتقد است عزاداری بر اباعبدالله(ع) هدف است و هدف وسیله را توجیه میکند. مهم این است که عزاداری کنیم ولی اینکه چگونه عزاداری کنیم مهم نیست. ایشان در کتابش مینویسد فلسفه خلقت طبیعت و آفرینش دنیا این است که برای امام حسین(ع) عزاداری کنیم. وقتی طرف با این نگاه سراغ تحلیل واقعه عاشورا میرود مشخص است چه فاجعهای رخ میدهد. ما روایات متعددی درباره مقام شفاعت اهل بیت(ع) داریم. روایات فراوانی ناظر به ارزش گریه بر اباعبدالله(ع) داریم اما برخی از افراد به دلیل ضعف بنیههای فکری و به دلیل تاثیرپذیری از الهیات مسیحی این روایات را طوری قرائت کردند که کاملا خلاف واقعیتها و دادههای تاریخی است.
مقام شفاعت برای همه ائمه ثابت است حتی برای اولیای الهی و حتی برای شهدا. نیازی به شهادت نبود تا ایشان به مقام شفاعت برسد. ثانیا بر اساس اصول مسلم تفکر اسلامی و شیعی هر گناهی کفاره خاص خودش را دارد. شیعهای که تعمدا گناه کند مشمول شفاعت واقع نمیشود. مگر نفرمودند شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمیرسد. پس شفاعت ضوابطی دارد و صرف اینکه بر حسین(ع) گریه کنیم و مشمول شفاعت شویم صحیح نیست. پس یک پیشفرض نادرست باعث یک تحلیل نادرست از واقعه عاشورا میشود.
عامل دیگر در تعدد خوانشها، انگیزهها و اغراض مختلف است. یکی از دلایل عمده قرائتهای مختلف از واقعه عاشورا همین انگیزههای مقدس و نامقدس گوناگون است. اگر در یک مطالعه و تحقیق علمی حب و بغض وسط بیاید امکان دستیابی به حقیقت بسیار سخت و نزدیک به صفر است. اگر مطالعه بیطرفانه نداشته باشیم و با هدف فهم حقیقت مطالعه نکنیم نمیتوانیم مطالعه درستی از واقعه داشته باشیم و به خوانش نادرست کشیده میشویم.
منبع- دفتر مطالعات فرهنگی جهاد دانشگاهی / دیدراه شماره 4
خبرگزاری ایکنا
نظر شما :