دیدراه شماره ۴

از نگاه غیر منظومه‌ای در این کشور به شدت رنج می‌بریم

دکتر عماد افروغ؛ عضو هیات علمی دانشگاه تهران
۲۹ مرداد ۱۴۰۱ | ۱۵:۰۹ کد : ۴۹۰۷۳ رصد و دیدراه دیدراه شماره ۴
با توجه به تأملاتی که در خصوص «فرهنگ شناسی» داشته ام و لایه مندی هایی که برای فرهنگ قائل هستم، فرهنگ چهار لایه دارد که لایه زیرین آن «هستی شناسی و جهان بینی»، لایه بعدی «ارزش ها و باورها»، لایه سوم «الگوهای رفتاری و هنجارها» و لایه چهارم «نمادها» هستند.
از نگاه غیر منظومه‌ای در این کشور به شدت رنج می‌بریم


با توجه به تأملاتی که در خصوص «فرهنگ شناسی» داشته ام و لایه مندی هایی که برای فرهنگ قائل هستم، فرهنگ چهار لایه دارد که لایه زیرین آن «هستی شناسی و جهان بینی»، لایه بعدی «ارزش ها و باورها»، لایه سوم «الگوهای رفتاری و هنجارها» و لایه چهارم «نمادها» هستند. خود من شخصا یک تقدم و تأخر فلسفی برای این چهار لایه قائل هستم و معتقدم لایه «هستی شناسی و جهان بینی» زیرین ترین و اساسی ترین لایه یک فرهنگ محسوب می شود؛ که هویت یک جامعه را هم باید در آن لایه جست و جو کرد. یعنی درست است که در نفس الامر باید یک نظم منطقی بین لایه زیرین و لایه های رویین وجود داشته باشد، اما به لحاظ عینی و انضمامی ممکن است ما این ترتب و نظم منطقی را شاهد نباشیم و شکاف هایی دیده شود. مثلا اگر کسی لباس نامناسب داشت بلافاصله بگوییم در هستی شناسی هم مشکل دارد یا اگر کسی حجاب ظاهر نداشت بگوییم که انسان نامسلمانی است و دیندار نیست.خیلی باید در باور مردم، محتاط بود و قضاوت‌های عجولانه نکرد. عده ای، که مسئولیتی هم دارند، عبارت بسیار شرم آوری به کار برده اند که اگر امروز می بینیم عده ای روسری را بالای نیزه کرده اند، فردا هم ممکن است یک کلمه چهار حرفی را، که من خجالت میکشم اسمش را ببرم، بالای نیزه کنند. این حرف توهین به انسان و شرافت یک مسلمان است. یعنی تمام کسانی که مثلا حجاب کاملی را رعایت نمی کنند و محجبه به معنای مطلوب بعضی نیستند، از ترس روسری را بر نمی دارند. این توهین است. یعنی تمام کسانی که در عالم مثلا قانون حجاب را ندارند، همه بی عفت هستند؟! این چه حرفی است که زده می شود؟ این حرف مایه تأسف و شرم آور است. بنابر این خیلی باید مراقب حرف ها و قضاوت هایمان باشیم.
نکته بعدی که باید عرض کنم این است که بنده معتقدم حجاب یک اصل ضروری دین اسلام است و در ضرورت، جایگاه، اهمیت و گذشته فرهنگی، تاریخی و هویتی و قانون بودن آن شک و تردیدی نیست. اما بحث مهم نحوه اشاعه و نشر حجاب است. بحث من این است که اگر می گوییم قانون هست و می خواهیم نشر دهنده آن از طریق روش های صرفا سلبی باشیم، ما قانون های دیگر هم داریم؛ چرا به آن قانون ها توجه نمی کنیم؟ ما قانون «تسهیل ازدواج جوانان» هم داریم. چرا به بندهای دقیق و ظریف این قانون، که می تواند روی حجاب هم اثر بگذارد، توجه نمی کنیم؟
من موضعی را از آیت الله جوادی آملی شنیدم که آنچه جلوی فساد را می گیرد این نیست که روسری کمی جلوتر بیاید؛ «النکاح سنتی» است. ما قانونی به نام «تسهیل ازدواج جوانان» داریم؛ هیچ به این قانون توجه نشده است. فقط در این قانون آمده بود روز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) روز ازدواج شود. همین را گرفتن و به هفته هم تبدیل کردند که خرجی نداشت. من می خواهم بگویم اگر این قانون است که باید بانوان ما حجاب داشته باشند، قانون «ساماندهی مد و لباس» هم قانون است؛ چرا به آن قانون توجه نمی شود و به لوازم اقتصادی آن بی توجهی می شود و هزینه هایی که می تواند برای دولت داشته باشد و دولت هم باید به این هزینه ها به عنوان حق اجتماعی مردم توجه داشته باشد؟
 کارهای اخلاقی و تربیتی که باید در این خصوص صورت بگیرد و غفلت‌هایی که صورت گرفته، یک نکته بسیار اساسی است.نمی‌توان صرفا با روش‌های تنبیه و بازدارنده در مواجهه با عامه مردم، نشردهنده حجاب بود؛ به روش‌های ایجابی هم نیاز داریم. روش های ایجابی ما روش های تربیتی، اخلاقی و آموزشی مناسب ما و همین قانون مد و لباس و تسهیل ازدواج جوانان است؛ ما تا چه اندازه به این روش های ایجابی توجه کرده ایم که حالا صرفا با روش سلبی بگوییم قانون داریم که بانوان ما باید حجاب داشته باشند و اگر نداشته باشند باید با آنها برخورد شود ما کجا به لوازم اقتصادی طرح های فرهنگی و اخلاقی داشته ایم؟!
به نظر من این نگاه غیر منظومه ای است و ما از نگاه غیر منظومه ای در این کشور به شدت رنج می بریم. یعنی قدرت رسمی ما هماهنگ نیستند و در یک ارتباط منظومه ای با هم قرار نگرفته اند. نتیجه این می شود که الآن شاهد هستیم یک عده طرفدار حجاب اجباری و یک عده مخالف حجاب اجباری می شوند. به نظر من این غلط است.
حجاب یک ضرورت دینی، شرعی، فرهنگی، هویتی و تاریخی است. یعنی ما در تاریخ کشورمان هم شاهد حجاب بوده ایم و ربطی به اسلام ندارد. قبل از اسلام، زرتشتیان هم حجاب را پاس می داشتند. حتی در تخت جمشید هم می بینید که بعضی از نمادها که مربوط به خانم ها است، محجبه هستند. اما بحث نشر حجاب است که ما چگونه می‌توانیم این حجاب را میان نوجوانان و جوانان نهادینه کنیم؟ این روش اخلاقی و تربیتی و توجه به بسیاری از ابعاد قانونی دیگر می‌خواهد که به نظر من برخورد غیر منظومه‌ای و یک سویه نگر نمی‌تواند حل‌کننده مشکل باشد.
مسأله حجاب اجباری یا عدم حجاب اجباری نیست؛ مسأله این است که حجاب یک ضرورت است اما نشر آن نمی‌تواند با روش های سلبی صرف رخ بدهد. روش سلبی در کنار روش ایجابی جواب می دهد. البته این در صورتی است که عده ای نخواهند کار سازمانی کنند. اگر بخواهد کار سازمانی در ارتباط با بی حجابی صورت بگیرد، برخورد سلبی می خواهد اما نوعا نمی توان مردم را متهم کرد به اینکه دارند با حجاب برخورد سازمانی می کنند و می خواهند بی حجابی را نشر بدهند.
مأموران گشت ارشاد و متصدیان امور فرهنگی باید آموزش ببینند و اصلا شکی نیست. باید بگوییم نیروی انتظامی، شما که داری وظیفه خودت را انجام می‌دهی، مراتب امر به معروف و نهی از منکر را لحاظ کن و سعی کن از نیروهایی استفاه کنی که آموزش دیده باشند. اصلا این مسأله اخلاقی و تربیتی است. یعنی تا جایی که امکان پذیر هست باید از رفتارهای پرخاشگرایانه پرهیز شود. نمونه های بسیار ارزنده ای از امر به معروف و نهی از منکر خانم ها وجود دارد که آدم لذت می برد چه طوری طرف مقابل را تحت تأثیر قرار می دهد. پیش از اینکه به مرتبه آخر فکر کند که باید از قدرت قهریه خودش استفاده کند، به مراحل قبل نگاه کند؛ با لسان خوب، ادبیات خوب، نصیحت و ارشاد افرادی را به کار بگیرد که بتوانند نفوذ کلام داشته باشند.
برخورد قهریه نیروی انتظامی بیشتر متوجه جرائم سازمانی شود. جرائم سازمان یافته یعنی یک عده‌ای سازمان یافته می‌خواهند بی‌حجابی را نشر بدهند و فقط یک امر شخصی نیست. این یک واقعیت انسانی و اجتماعی قضیه است. ضمن اینکه شرع هم به درستی بحث امر به معروف و نهی از منکر را گفته که مواجهات مردم با هم ذیل امر به معروف و نهی از منکر چگونه باشد.
در کنار وظایف نیروی انتظامی، سایر نهادها وظیفه دارند و باید این وظیفه را انجام بدهند. به هر حال، شما اگر منظومه ای حرکت نکنید و فقط به وظایف خودتان بچسبید و سایر نهادها به وظایف خودشان عمل نکنند، مسلم بدانید که به نتیجه نخواهید رسید.
دقت کنید اصول دینی را صرفا نباید انتزاعی دید و باید وجوه انضمامی و عینی و زمینه‌ها و بسترهای آن را هم ببینیم. یعنی الآن چون شرایط خاص است شاید آدم به این نتیجه برسد که نتیجه نمی دهد.
منبع- دفتر مطالعات فرهنگی جهاد دانشگاهی دیدراه شماره 4

خبرگزاری جماران

 


نظر شما :