دیدراه شماره ۴
برخورد قهرآمیز در امر به معروف و نهی از منکر، مشروط به تأثیر مثبت و اصلاح است
آیتالله محمد سروش محلاتی؛ محقق و پژو هشگر حوزه علمیه

برخورد شدید و قهرآمیز در برابر یک منکر دو گونه است؛ یکی جنبه عقوبت، مجازات و کیفر دارد که باید در محکمه به اثبات برسد و بر اساس حکم قاضی شخص مجازات شود؛ نوع دوم برخوردی است که به عنوان نهی از منکر انجام میشود. ماهیت این دو با یکدیگر متفاوت است.
هرچند در برخی از منابع، حتی در قرآن کریم و در روایات مسأله ضرب و کتک زدن در برابر برخی از منکرات مطرح شده، ولی ضرب و برخورد قهرآمیز در باب امر به معروف و نهی از منکر کاملاً مقید و مشروط به تأثیر مثبت این برخورد و اصلاح فرد است. اگر برخورد خشن، به اصلاح فرد کمک نکرده و او را به لجاجت و عناد مبتلا کند، وجهی ندارد.
اگر پدری میبیند فرزندش گرفتار برخی از رفتارهای غلط است و این رفتارها او را فاسد میکند، وظیفه دارد به او کمک کند تا از این انحراف نجات یابد. اگر به این نتیجه برسد که تنبیه بدنی موجب اصلاح او میشود ممکن است از این روش نیز استفاده کند. تشخیص در این موارد بر عهده افرادی است که به ظرافتهای تربیت فرزند آگاه باشند؛ اما اگر پدر احساس کرد برخورد تند کمکی به اصلاح فرزند نمیکند، مجاز به این کار نیست و حتی اگر روایت صحیح و معتبری بر جواز ضرب پدر داشته باشیم، اینجا جای استناد به آن روایت نیست. چون فرض بر این است که از این روش، به عنوان روشی برای اصلاح استفاده میکنیم و باید دید این روش چه تأثیری بر فرزند دارد.
در جامع الاحکام آیت الله العظمی صافی آمده است که کتک زدن و تادیب مناسب و نه شدید، در بعض موارد و در صورتی که از همه امکانات ملاطفتآمیز استفاده شده و تأثیری نداشته، به حکم «آخر الدواء الکی» جایز میشود. این یک ضرب المثل عربی است که میگوید آخرین مرحله مداوا، داغ کردن یا همان جراحی است.
آیت الله صافی میگوید اگر ضرب به لجاجت منتهی شود، نباید به آن متوسل شد. خط قرمز این است که عمل و تندی و خشم ما نباید در طرف مقابل اثر سوء داشته باشد و او را به لجاجت بکشاند.
گاهی یک تنبیه بیجا در خانواده، به ضد تربیت تبدیل میشود و همین موضوع در سطح جامعه هم مطرح است. نهی از منکر اگر سبب لجاجت شود، جایز نیست. در این صورت، شخصی را که مرتکب رفتار ناروا بوده، به فرد دارای عناد تبدیل میکنیم و این عناد و تنفر کار اصلاح او را سختتر و دشوارتر میکند و این نقض غرض است.
باور کردن این مسائل گویا برای برخی از متدینان سنگین است. علامه شهید مطهری شصت سال قبل در تهران درباره امر به معروف بحثی را داشتند که در کتاب ده گفتار به چاپ رسیده است. آنجا به اختلاف نظری که با مرحوم دکتر آیتی دارند اشاره میکنند.آقای آیتی قبل از شهید مطهری گفته بود که امر به معروف یک اصل فراموش شده است. شهید مطهری میگویند امر به معروف فراموش است. اما چرا فراموش شده است؟ این خود ما بودیم که این اصل را به صورتی درآوردیم که مردم را بیزار کردیم و این اصل را فراموشاندیم. چه جرمها و جنایتها که به این نام نشد، و چه منکرات شنیع که به نام امر به معروف انجام نشد.
شهید مطهری میگویند خیلی از امر به معروف و نهی از منکرها طبق قانون نیست، بلکه خود منکری است که باید جلو آن را گرفت.
مرجع برزگوار آقای جوادی آملی فرمودند: که به ما مراجعه میشود و میگویند چرا سخن نمیگویید. باید در برابر منکرات ساکت نبود، اما وقتی کلام یک عالم و مجتهد وسیله و ابزار میشود تا تحت این عنوان به جنایت اقدام کنند، نباید بهانه به دست افراد داد. برخی دنبال جنایت هستند و چه بسا منتظر به دست آوردن فتوا از فقیهی هستند تا آن را بهانه کنند و باید این هشیاری در عالمان متعهد وجود داشته باشد که بهانه به دست افراد ندهند.
منبع- دفتر مطالعات فرهنگی جهاد دانشگاهی دیدراه شماره 4
خبرگزاری شفقنا
نظر شما :