دیدراه شماره ۴
دانشبنیاد نبودن اغلب رشتهها و نامتوازن بودن دانشگاه و صنعت از علل دلسردشدن دانشآموز و دانشجو در داخل است
دکتر غفور شیخی؛ جامعهشناس

دانشبنیاد نبودن اغلب رشتهها و نامتوازن بودن دانشگاه و صنعت از علل دلسردشدن دانشآموز و دانشجو در داخل است.
مجموعه رصدخانه مهاجرت ایران، اولین نهاد پژوهشی در کشور است که در زمینه تحلیل دادههای مهاجرتی به بررسی آماری و اطلاعرسانی اقدام کرده است. این نهاد در یکی از آخرین و تازهترین گزارشهای منتشرشده در سالنامه مهاجرتی ایران در سال 1400 آورده است که تحلیـل آمـار دریافتـی از اداره کل گذرنامـه در بـازه زمانـی سـال 1380 تـا مـرداد 1399 نشـان میدهـد کـه 56.6 درصـد از «دارنـدگان مـدال در المپیادهـای دانشآمـوزی»، 69.1 درصـد از «مشمولان بنیـاد ملی نخبگان» و 78.3 درصـد از افـراد «حائـز رتبههـای یـک تـا هـزار» آزمـون سراسـری در داخـل کشـور هستند.
در میـان گروههـای مـورد بررسـی، بـه ترتیـب المپیادیها بـا 37.2درصـد، مشـمولان بنیـاد بـا 25.5درصـد و رتبههای یـک تا هـزار آزمون سراسـری بـا 15.4درصد بیشـترین درصد افـراد مقیم خـارج را به خـود اختصـاص دادهاند. براساس سالنامه مهاجرتی ایران، 4/4 درصـد از المپیادیهـا، 3.7درصـد از مشمولان تحـت پوشـش بنیـاد و 6/2 درصـد از رتبههـای برتـر کنکـور که پیشـتر از کشـور خـارج شـده بودند، بـه ایران بازگشـتهاند. این درصد آماری نشان میدهد دانشآموزان نخبه المپیادهای دانشآموزی بیشترین میزان مهاجرت علمی را دستکم طی یک دهه گذشته داشتهاند که در اکثریت آنها، این مهاجرت تحصیلی به سکونت و زندگی در خارج از کشور منجر شده است.
باید سببشناسی و آسیبشناسی و در کنارش راهکارهایی برای کاهش این روندها ارائه شود. ساختار مقطّع سیستم آموزشی مقصر اصلی دلزدهشدن دانشآموزان در دوران تحصیل است. محتوای درسی ما بهشدت اطلاعاتمحور است. محتوای درسی مقطّع و انبوهی از اطلاعات تئوریک در سالهای تحصیلی به دانشآموز ارائه میشود که صرفا دانش عمومی دانشآموز را بالا میبرد و البته رنگوبوی مذهبی هم در آن بیشتر است. این در حالی است که محتوای آموزشی نوین باید مهارتپرور میبود. به همین دلیل هم سیستم فعلی منجر به پرورش استعدادها نمیشود، به علاوه رفتهرفته اعتبار خود را در میان جامعه نخبگان از دست میدهد.
مافیاهای آموزشی و سودهای سیستمهای غیرانتفاعی آموزش عالی و موسسات آمادگی کنکور بهعنوان آفتهای نظام آموزشی کشور است. مسلم است که مسیر غلط به مقصد غلط میرسد. به علاوه دانشبنیاد نبودن اغلب رشتههای تحصیلی ما و نامتوازن بودن دانشگاه و صنعت از دیگر علتهای دلسردشدن دانشآموز و دانشجو در داخل کشور است.
وقتی سیستم نتواند نخبهپرور و استادپرور باشد، کاهش اعتبار دانشگاهها و رنکینگهای داخلی و دستاوردهای علمی را شاهد خواهیم بود و همه اینها در افکار عمومی نمود پیدا میکند و از آن طرف تبلیغات گسترده برای جذب دانشآموز و دانشجو این بستر را هموارتر میکند.
متاسفانه خانوادههایی که فرزندانشان را با صرف هزینههای میلیاردی روانه روسیه و مالزی و ترکیه میکنند تا پزشک و دندانپزشک شوند و به ایران برگردند، نگاه غالب آنها انتفاع مالی از مدرک تحصیلی است، مثلا میگویند 2میلیارد خرجش کردم دو ساله باید این پول را با کار کردن در ایران دربیاورد. این نگاه انتفاعی مثل عفونت تمام جامعه را دربرمیگیرد و انسانیت و شرافت و ارزشهای والای انسانی را کمرنگ میکند.
سرعت گرفتن سیر مهاجرت جوانان و نوجوانان به نوعی نماد سستشدن و تزلزل هویت یک کشور است. دانشجو یا دانشآموز عرقی به وطن ندارد؛ متعهد به اخلافیات و ارزشهای ملی نیست که بهراحتی مهاجرت را به ماندن ترجیح میدهد.
مهمترین اصل این است که مدیریت سیاسی با مدیریت علمی فرهنگی جایگزین شود. تجربه نشان داده مدیریت سیاسی قادر نیست این روال را تغییر دهد. وقتی مدیریت سیاسی میشود، تمام راهکارها و پیشرفتها هم سیاسی است. یکپارچهکردن و از بین بردن موانع سند علمی آموزشی کشور باید جدی گرفته شود و بهصورت همگانی و یکپارچه این سیستم مرحلهبهمرحله اجرا شود و مثل حالا از این ارگان به آن دستگاه پاسکاری نشود.
تصویب قانون منع انتفاع از موسسات شبهآموزشی و بازارهای گردنکلفت کنکور از دیگر موارد مهمی است که میتواند دانشآموزان را دلگرم به سیستم آموزشی کشور کند. در حال حاضر بیش از چند صد میلیارد تومان صرف کتابهای کنکوری میشود که ذرهای در نتایج کنکور و آینده جوانان این مملکت تاثیر ندارد و درنهایت تا وقتی که جایگاه معلم و استاد دانشگاه و منزلت دانشجو را در وجوه اجتماعی و اقتصادی کشور بالا نبریم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم جوانان فرش قرمزهایی که پیشرویشان برای مهاجرت پهن میشود، نادیده بگیرند.
منبع- دفتر مطالعات فرهنگی جهاد دانشگاهی/ دیدراه شماره 4
خبرگزاری شهروند
نظر شما :