دیدراه شماره ۳

نقش علوم انسانی در تمدن‌سازی باید فعال درنظر گرفته شود

دکتر ابراهیم فیاض؛ استاد دانشگاه تهران
۲۹ تیر ۱۴۰۱ | ۱۲:۵۲ کد : ۴۸۷۷۲ رصد و دیدراه دیدراه شماره ۳
وضعیت امروز علوم انسانی کشور فاجعه‌آمیز است، به‌طوری‌که ناامیدی بر کل این حوزه وجود دارد، متاسفانه به‌دلیل سیاستگذاری آموزش عالی و وجود مولفه‌هایی مانند نگارش مقاله ISI می‌بینیم که جامعه به‌طور کامل از علوم انسانی جدا شده است.
نقش علوم انسانی در تمدن‌سازی باید فعال درنظر گرفته شود

وضعیت امروز علوم انسانی کشور فاجعه‌آمیز است، به‌طوری‌که ناامیدی بر کل این حوزه وجود دارد، متاسفانه به‌دلیل سیاستگذاری آموزش عالی و وجود مولفه‌هایی مانند نگارش مقاله ISI می‌بینیم که جامعه به‌طور کامل از علوم انسانی جدا شده است. مشکل دیگر اینکه امروز حوزه‌هایی مانند فنی‌و مهندسی و علوم پایه بر علوم انسانی مسلط شده و این حوزه را ضعیف کرده‌اند. به‌طوری‌که شاخص‌های ارتقا در علوم انسانی نیز از دو حوزه فنی ‌ومهندسی و علوم پایه نشأت گرفته که این جای تاسف دارد. یکی از کارکردهای علوم انسانی تولید کتاب به جای تولید مقاله است و اگر بنا باشد یک استاد کتابی را که نگاه محققانه در آن وجود داشته باشد، منتشر کند، شاید 10 سال زمان ببرد. در چنین وضعیتی با توجه به مولفه‌های ارتقای درنظرگرفته‌شده برای استادان علوم انسانی، عملا نگارش کتاب امکان‌پذیرنیست. مساله‌ای که از آن غفلت شده این است که نگارش مقاله مربوط به حوزه‌های فنی‌ و علوم پایه است اما همین روند را برای علوم انسانی درنظر گرفته و فراموش کرده‌اند گاهی یک استاد این حوزه با نگارش یک کتاب کل دنیا را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.
علوم انسانی باید از دیگر علوم جدا شده و حتی وزارتخانه خاص به خود را داشته باشد. یعنی باید وزارت حکمت و دانش انسانی را مانند کشورهایی مثل آلمان داشته باشیم، اما وضعیت در کشور ما کاملا متفاوت است و همه حوزه‌ها براساس یک سیاستگذاری جلو می‌روند. همین مساله باعث ایجاد آسیب‌هایی در حوزه علوم انسانی شده است. به‌عبارت دیگر در دنیا علوم انسانی بر دیگر علوم حکومت می‌کند؛ چراکه علوم انسانی بسیار کلان‌نگر بوده ولی علوم فنی به‌شدت جزئی‌نگر است و ما به جای اینکه کلان را به جز مسلط کنیم، دقیقا برعکس رفتار کرده‌ایم و به همین دلیل انحطاط علوم و حتی علوم تجربی و فنی را هم رقم زده‌ایم. نقش علوم انسانی در تمدن‌سازی باید فعال درنظر گرفته شود.
بعد از آن علوم پایه، علوم فنی‌ومهندسی و علوم پزشکی به ترتیب فعال می‌شوند اما شاهد هستیم که در کشور ما دقیقا برعکس این روند دنبال می‌شود. یعنی در دانشگاه‌های ما در وهله اول پزشکی، بعد فنی‌ومهندسی، بعد علوم پایه و درنهایت علوم انسانی دارای اهمیت است.
 به‌طور مثال در حوزه علوم انسانی همه می‌گویند در مقطع دکتری کلاس‌ها نباید با کمتر از 3 دانشجو تشکیل شود، درحالی‌که معتقدم تنها باید یک دانشجو با یک استاد داشته باشیم، حتی در مقطع کارشناسی‌ارشد نیز باید همین مساله صدق کند. البته در حوزه‌های فنی‌ومهندسی، علوم پایه و پزشکی می‌توان این کار را انجام داد، اما چون مباحث در علوم انسانی به‌شدت تخصصی است، نمی‌‌توان با تعداد قابل‌توجه دانشجو کلاس‌ها را برگزار کرد؛ ازاین‌رو تدریس در علوم انسانی باید به‌شدت دچار تغییر و تحول شود.
 یکی دیگر از مشکلات ما در علوم انسانی نحوه برگزاری امتحانات است، یعنی به همان شیوه فنی‌ومهندسی و پزشکی برگزار می‌شود و سوالات طرح‌شده نیز تستی هستند، درحالی‌که اصلا در علوم انسانی کار درستی نیست. همچنین کنکور علوم انسانی هم باید به نسبت دیگر حوزه‌ها متفاوت برگزار شود که متاسفانه اصلا چنین نگاهی نسبت به این حوزه در بخش‌های مختلف وجود ندارد.
در علوم انسانی دانشجو باید کنفرانس‌های زیادی را ارائه دهد، در فنی‌ومهندسی و پزشکی، استاد و دانشجو به‌همراه یکدیگر کار را پیش می‌برند اما در علوم انسانی استاد متکلم‌وحده است و به‌ندرت می‌بینیم دانشجویی کنفرانس داشته باشد؛ درحالی‌که باید در این زمینه هم تغییرات جدی صورت بگیرد. متاسفانه نهادهای سیاستگذاری و وزارت علوم انسانی را مغلوب گروه فنی‌ومهندسی و پزشکی کرده و همین مساله باعث شده امروز شاهد چنین وضعیتی در علوم انسانی باشیم.
علوم انسانی باید سیاستگذار کلان تمام علوم تلقی شده و تمام حوزه‌های دیگر را براساس علوم انسانی مورد سنجش قرار داد، درحالی‌که امروز وضعیت کاملا برخلاف آن است. طبیعتا وقتی جایگاه علوم انسانی را از بین می‌بریم یعنی در جامعه بحران‌های مختلف ایجاد می‌شود. همین وضعیت تورم در اقتصاد را نگاه کنید، قطعا اگر علوم انسانی در این حوزه به‌درستی به‌کار گرفته می‌شد، شرایط‌مان کاملا متفاوت از امروز بود.
منبع- دفتر مطالعات فرهنگی جهاد دانشگاهی- دیدراه 3

روزنامه فرهیختگان

 

 


نظر شما :