موضع رهبر انقلاب درباره حکم اعدام سلمان رشدی

۱۹ شهریور ۱۴۰۱ | ۱۷:۰۳ کد : ۴۸۵۷۷ رویداد راهبردی
بنده، همان وقت‌ها سفرى به یکى دو کشور اروپایى داشتم؛ قرص و محکم ایستادم و گفتم: «امام تیرى شلیک کرده‌اند و این تیر همین‌طور مى‌رود. خوب هم هدف‌گیرى کرده‌اند و تا به هدف نخورد، نمى‌افتد.» معتقدم این تیر، روزى به هدف خواهد خورد.
موضع رهبر انقلاب درباره حکم اعدام سلمان رشدی

موضع رهبر انقلاب درباره حکم اعدام سلمان رشدی
بنده، همان وقت‌ها سفرى به یکى دو کشور اروپایى داشتم؛ قرص و محکم ایستادم و گفتم: «امام تیرى شلیک کرده‌اند و این تیر همین‌طور مى‌رود. خوب هم هدف‌گیرى کرده‌اند و تا به هدف نخورد، نمى‌افتد.» معتقدم این تیر، روزى به هدف خواهد خورد.
بسمه‌تعالی
إنا لله‌ و إنا الیه راجعون
به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می‌رسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می‌باشند. از مسلمانان غیور می‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان‌شاءاللّه‌. ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد. والسلام علیکم و رحمةالله‌ و برکاته.
روح‌الله‌ الموسوی الخمینی (صحیفه‌ی نور؛ ج ۲۱؛ صفحه‌ی ۸۶)
«این حکمى است که هر یک از فقهاى اسلام اگر بخواهند بر طبق احکام اسلامى عمل کنند همین حکم را باید بدهند؛ این فتواى قطعى است. یعنى آن کسى که یک چنین غلطى را مى‌کند بلاشک مهدورالدم [است] و واجب است که آن را از صحنه‌ى زمین از بین ببرند و اگر کسى در این کار تلاشى بکند، آن تلاش کار واجبى است که انجام داده و همین‌طور که ایشان فرمودند: اگر کسى کشته هم بشود شهید خواهد بود.»
«جوانان غیور و مؤمن سراسر اسلام بعد از فتواى امام و دستورى که دادند محتاج هیچ پیام دیگرى نیستند و همه‌ى ما در مقابل فرمان امام احساس وظیفه مى‌کنیم.» (مصاحبه رادیویی، 2۶/۱۱/1367).
«بلاشک مسلمان‌ها، مسلمانانى که ما نمی‌شناسیمشان، مسلمان‌هایى که ممکن است تا آخر هم معرفى نشوند به مردم دنیا و مسلمین دنیا و به مردم ایران، کار خودشان را انجام خواهند داد؛ امروز شد امروز مى‌کنند، نشد فردا مى‌کنند، نشد سال دیگر مى‌کنند، نشد بعد از گذشت زمانى مى‌کنند، این‌که تمام‌شدنى نیست، حکم امام که تمام نمى‌شود. این بدبختى که خودش را در این دردسر انداخت چاره‌اى جز مردن ندارد.
با یک میلیارد مردم مسلمان دنیا خودش را طرف کرد، خودش را با حکم نافذ امام طرف کرد، این بلاشک این اعدام انقلابى درباره‌اش انجام مى‌گیرد. بله، ممکن است که توبه کند، کتاب بنویسد، غلط کردم بگوید، از مسلمان‌هاى دنیا، از امام امت عذرخواهى کند، بگوید اشتباه کردم، کتاب مال من نیست، که البته در این صورت ممکن است مردم گناه او را ببخشند. اما در آن صورت آمریکائی‌ها خودشان او را مى‌کشند؛ اجازه نمى‌دهند که یک‌چنین آدمى دیگر زنده بماند که سیاست‌هاى آنها را افشا کند و رسوا کند. به‌هرحال این آدم سرنوشتش مردن است، آن هم مردنى پر از دلهره و سخت و همین حالا هم که دارد زندگى مى‌کند هر روزى ده بار مى‌میرد و زنده مى‌شود.» (بیانات در خطبه‌های نمازجمعه تهران، 28/۱۱/1367)
«من فکر مى‌کنم که مسئله‌ى رشدى راه‌حلى نداشته باشد. یعنى یک تیرى پرتاب شده و دارد مى‌رود به طرف هدف، نشانه‌گیرى هم دقیق شده، دیر یا زود این تیر خواهد خورد به هدف. حالا اگرچه اطرافش خیلى هم جنجال و سروصدا مى‌کنند، اما فکر مى‌کنم که این یک کار عادلانه است و لیکن راه‌حل اساسى این است که کسانى که با قدرت‌هاى استعمارى و استکبارى دنیا بندوبست دارند، این‌قدر به انسان‌ها، به ملت‌ها اهانت نکنند، این‌قدر آنها را کوچک نشمارند، درس بگیرند در برخورد با عواطف و احساسات توده‌هاى میلیونى مردم. فکر مى‌کنم این یک راه‌حل بلندمدت است.» (بیانات در مصاحبه مطبوعاتی، 3/۱۲/1367).
«این آن هدف و وسیله‌اى بود که اینها توانستند دنبالش باشند و قصد این را داشتند و اقدام کردند.اصلاً کتاب به این منظور نوشته شده؛ البته این قدم اوّل بود، بعد از آن که این کتاب نوشته شد، در همه‌ى مطبوعات استکبارىِ عمده‌ى کشورهاى معروف غرب این کتاب ترویج شد. به‌طورى که بنده خودم، مدتی قبل از آن که حکم حضرت امام صادر بشود، فکر مى‌کردم که چرا دارند این همه در این مجلات از این کتاب ترویج مى‌کنند؟ و به ذهنم چیزهایى مى‌گذشت، یک تصمیم‌هایى هم در ذهن خودم داشتم، و کاملاً روشن بود که این کتاب دارد به‌وسیله‌ى وسائل تبلیغاتى مطرح مى‌شود و معروف مى‌شود، براى این‌که طرفداران بیشترى، خوانندگان بیشترى پیدا کند و برود در کشورهاى اسلامى و به زبان‌هاى مختلف ترجمه بشود. این قدم اوّل بود، اگر این قدم با موفقیت برداشته مى‌شد -که البته برداشته هم مى‌شد، اگر این حکم امام نبود- بعد نوبت مى‌رسید به فیلم‌سازى، از روى این کتاب ده‌ها فیلم درست مى‌کردند، تمام سینماهاى دنیا را، تمام تلویزیون‌هاى سراسرى را پر مى‌کردند از فیلم‌هایى که بر اساس این کتاب، کتاب مفسد و پست، تهیه شده، نوشته شده، فیلم‌هایى بر اساس آن تهیه مى‌کردند، در تلویزیون‌ها نشان مى‌دادند و خلاصه مى‌خواستند یک حالت مسخرگى و لودگى و اهانت و تحقیر نسبت به مقدسات اسلام، در تمام فضا و جو فرهنگى دنیا و دنیاى اسلام و غیراسلام به‌وجود بیاورند. (بیانات در در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران 12/12/1367)
« فتوای امام رحمةالله‌علیه، جریانی که پشت سر یک حرکت فرهنگی پنهان شده بود را مورد هدف قرار داده است، امام فرمود ایشان مهدور‌الدم است و باید کشته بشود. وقتى که نویسنده‌ى یک کتابى که پول گرفته براى لجن‌پراکنى و نوشتن هرزه، فهمید که با این کار جان خودش را از دست خواهد داد، و فهمید که این به قیمت گرانى برایش تمام خواهد شد، این قضیه فرق مى‌کند تا این‌که بیایند بگویند آقا ما این کتاب را تحریم کردیم! کار امام بود که درست به آن نقطه‌ى اصلى توطئه‌ى استکبار، آسیب وارد آورد. یعنى همه‌ى کسانى که بعد از این بخواهند یک چنین چیزى بنویسند یا آن را فیلم کنند، یا آن را به سینماها بیاورند یا آن را منتشر بکنند، منتظر خطر مرگ از طرف مسلمان‌هایى هستند که فتواى امام را تلقى و قبول کردند و مى‌خواهند عمل بکنند. دیگر آسان نیست برایشان این کار را انجام دادن، فتواى امام درست به قلب لشکر استکبار حمله کرد و او را تار و مار کرد، براى همین هم بود که این‌قدر سر و صداى اینها بلند شد در دنیا.» (بیانات در نمازجمعه تهران، 12/۱۲/1367).
«آنها خیال کردند ما رابطه‌ی سیاسى و اقتصادى را التماس مى‌کنیم در برابر کشورهاى ثروتمند و قدرتمند، آنها اشتباه کردند ندانستند براى ما استقلالمان و شخصیتمان و شأن انقلابى از همه چیز بالاتر است. ما دنبال رابطه‌ى سیاسى دنبال این و آن نخواهیم رفت تا حالا هم نرفتیم ما با عزت زندگى کردیم و بحمداللَّه دنیا هم قدر این عزت را در ملت ما مى‌داند؛ بسیارى از کشورها آرزو مى‌کنند و مى‌خواهند که با ما روابط صمیمانه و دوستانه‌ى همه‌جانبه داشته باشند ما هم اجابت مى‌کنیم ما از قطع رابطه و تهدیدى که کشورهاى اروپایى کردند به‌هیچ‌وجه نمى‌ترسیم.
ما بازسازى کشورمان را متوقف به کمک و همکارى دولت‌هایى از قبیل انگلیس و فرانسه نمى‌دانیم. ما معتقد هستیم بدون آنها هم خواهیم توانست بازسازى بکنیم و ان‌شاءاللَّه مى‌کنیم. آنها خیال کردند ملت ایران خواهد ترسید، خیال کردند دنبال آنها خواهد راه افتاد؛ این‌که خیال اشتباهى است؛ ما از همه‌چیز بیشتر به شرف انقلابى و شخصیت انقلابى و هویت ملى و استقلال کامل خودمان و تمسک به اسلام ناب اهمیت و بها مى‌دهیم.»( بیانات دردیدار با مردم ساوه، 21/۱۲/1367).
«بنابراین در مورد کشورهایى که بد برخورد کردند، ما هم به همان نسبت بد برخورد مى‌کنیم و در همه‌ى موارد بدون استثناء برخورد ما برخورد از موضع استغنا است، یعنى حتى کشورى هم که ما حالا مثلاً ایتالیا یا اسپانیا که ما سفیرمان را خواهیم فرستاد آن‌جا، از موضع استغنا است، یعنی در برخوردهایى که با دولت خواهند داشت برخورد، برخورد دوستانه خواهد بود، برخورد مرتبط، یک مقدار مثل دولتى که مى‌خواهد ارتباط داشته باشد خواهد بود، اما کاملاً از موضع استغنا. موضع عزت یعنى به‌هیچ‌وجه این اشتباه نبایستى در ذهن آن کشور میزبان شما پیش بیاید، که او خیال کند ما به این ارتباط شدیداً نیازمندیم، بیش از آن نیازى که هر دولتى به ارتباط دارد، که آن دولت هم همان نیاز را دارد؛ منتها خب یک مقدار نیازى را همه‌ى دولت‌ها به ارتباط دارند، اما بیش از آن اصلاً نباید این اشتباه را آنها بکنند، که فکر کنند ما به آن نیاز شدید داریم و حالا مایلیم که این نیاز را برآورده بکنیم و اگر شرطى هم طرف داشته باشد آن شرط را هم خواهیم پذیرفت، به‌هیچ‌وجه. یعنى کاملاً برخورد، برخورد آقاوار و متین و از روى استغنا و اعتزاز باشد، منتها کاملاً آشتى‌جویانه و در مقام میل به ارتباط و علاقه‌ى به ارتباط، اما از موضع استغنا، در همه‌ى موارد این‌گونه باشد. رفتن سفراى ما حتماً بایستى بعد از آمدن سفراى آنها باشد، با یک فاصله‌ى معقولى» (دیدار با سفرای جمهوری اسلامی در کشورهای بازار مشترک اروپا، ۱9/۱/1367).
«با مقامات چینى در این زمینه صحبتى نشد، ولى حکم صادرشده درباره‌ى سلمان رشدی به قوت خودش باقى است. همان‌طور که گفتم، این تیرى است که نشانه‌گیرى شده و پرتاب شده و بالاخره یک روزى به هدف اصابت خواهد کرد.» (بیانات در مصاحبه مطبوعاتی پکن، 21/۲/1367).
«این نیز یکى از الطاف الهى است که هر اقدام آنان براى توهین یا ضربه زدن به اسلام، خود به عاملى براى شدت یافتن خشم مسلمانان و راسخ شدن اراده‌ى آنان در دفاع از اسلام تبدیل مى‌شود. نمونه‌ى بارز، ماجراى نوشتن کتاب شیطانى نویسنده‌ى مرتد و مهدورالدم انگلیسى است که دولت‌هاى استکبارى با این کار مى‌خواستند اسلام را تضعیف کنند، و خداى متعال برعکس خواسته‌ى آنان، این کار را موجب آبروریزى آنان قرار داد و با صدور فتواى امام امت بر مهدورالدم بودن نویسنده‌اش، آهنگ مسلمین رساتر و انسجام آنان بیشتر شد و همه‌ى تلاش‌هاى دشمن در مبارزه با اسلام -ان‌شاءاللَّه- به همین‌گونه نتیجه‌یى منتهى خواهد شد که: «انّ کیدالشّیطان کان ضعیفا... البته وظیفه‌ى عمومى همگان در برابر اهانت به مقدسات اسلامى، روشن و واضح است و حکم امام فقید به واجب‌القتل بودن نویسنده‌ى مرتد و پلید آیات شیطانى، تکلیف همه را نسبت به موارد مشابه روشن مى‌سازد. حکم امام امت درباره‌ى آن نویسنده‌ى نگون‌بخت به قوّت خود باقى است و او باید همچنان در انتظار اجراى آن تا لحظه‌ى مقدر بماند.» (پیام به حجاج، 14/۴/۱368).
«عکس‌العمل و ضربه‌ى متقابل امام، آن‌قدر قوى بود که به‌کلى ورق را دگرگون کرد. حکم اعدام سلمان رشدى که با اقبال و تصدیق و شوق وافر ملت‌هاى اسلامى در همه‌جا مواجه شد، کار را دگرگون کرد. حالا روحیه‌ى آنها بود که تضعیف مى‌شد. حالا طرفداران آنها باید در طول این مدت از خودشان دفاع مى‌کردند. لذا از آن روز تا حالا، سردمداران غرب و استکبار، در مقابله‌هایى که با جمهورى اسلامى کردند، از اولین کلماتشان این است که بیایید این قضیه‌ى سلمان رشدى را یک‌طور حلش کنید! هرجا یکى از این مهره‌هاى زنجیره‌ى استکبار جهانى، کسى را پیدا کرد که فهمید ممکن است حرف او را به گوش مسئولان جمهورى اسلامى برساند، اولین حرفى که زد -یا جزو اولین حرف‌ها- این بود که کارى بکنید این قضیه حل بشود!

فشار آوردند، هو و جنجال کردند، متهم نمودند، بالا رفتند، پایین آمدند، نوشتند، گفتند، محکوم کردند، نویسندگان و هنرمندانِ آلت دست را جمع کردند، طومار امضاکردند، تا شاید بتوانند در این حکم استوار الهى، اندکى خدشه وارد کنند؛ ولى نتوانستند، بعد از این هم نمى‌توانند؛ چون حکم اعدام سلمان رشدى، متکى به آیات الهى است و مثل آیات الهى، مستحکم و غیرقابل خدشه است.
مى‌گویند: راه‌حلش چیست؟ راه‌حلش خیلى ساده است. مجرمى است که جرمى مرتکب شده و باید مثل بقیه‌ى مجرمان عالم، حکم الهى درباره‌ى او جارى بشود. به دست همان مسلمانان انگلیس بدهند -نمى‌گوییم به دست ما بدهند- تا حکم الهى را درباره‌ى او جارى کنند. با چنین اقدامى، این قضیه حل خواهد شد و دیگر تمام مى‌شود. گرهى نیست که باز نشود. این، همان گره است. این، همان نحوه‌ى باز شدن این گره است. باید حکم الهى درباره‌ى این موجودى که بر حسب آیات الهى و احکام قطعى اسلامى، به مجازاتى محکوم شده، اجرا بشود.» (بیانات در دیدار با علما، روحانیون، مئولان و اقشار مردم استان خراسان به مناسبت ولادت امام‌رضا(ع)، ۱5/۳/1369)
«دلهاى مردم، در قبضه‌ى قدرت اسلام و قرآن است. شما دیدید که ملت‌هاى مسلمان در همه جا -اروپا و آسیا و به‌خصوص در پاکستان- در مقابل اهانت آن بلندگوى شیطان، که آیات شیطانى را بر دل مجرمان نازل مى‌کرد، چه کردند؛ مخصوص جمهورى اسلامى هم نبود. این اسلام، اعتقاد و ایمان اسلامى مردم است. ملت‌ها این‌گونه‌اند. ممکن است بعضى از سران، دل‌هاى ناباور و کافرپیشه‌یى داشته باشند و فقط مصالح خودشان را بسنجند؛ اما ملت‌ها این‌طور نیستند.» (دیدار با جمعی از فرماندهان و پاسداران کمیته انقلاب اسلامی، 10/۱۰/1369).
«دفاع صریح از اصول و مواضع جمهوری اسلامی در دنیا» از توصیه‌های رهبر معظم انقلاب به دستگاه دیپلماسی کشور است. ایشان در دیدار با مسئولان وزارت امور خارجه، سفرا و کارداران جمهوری اسلامی با اشاره به حکم امام درباره‌ی سلمان رشدی می‌گویند: «اصولى را که جمهورى اسلامى با آنها معروف شده، با سربلندى نگه دارید، نه با خجالت. با سربلندى! و این است که کوبنده است. ببینید! امام، سلمان رشدى را مهدورالدم کردند. در دنیا غوغا شد. یادتان هست؟ اروپایی‌ها یکسره سفیرهایشان را از تهران خواستند. بنده، همان وقت‌ها سفرى به یکى دو کشور اروپایى داشتم؛ به همین یوگسلاوى و رومانى و اینها. خبرنگارها ریختند سر ما که «آقا؛ این قضیه‌ى سلمان رشدى چیست؟» گفتیم: «بله؛ این قضیه‌ى بسیار مهمى است که امام فرمودند. این کار هم خواهد شد.» بنا کردند از اطراف خدشه کردن: «چطور شما چنین حکمى کردید؟! چطور شما دخالت مى‌کنید؟!» قرص و محکم ایستادم و گفتم: «امام تیرى شلیک کرده‌اند و این تیر همین‌طور مى‌رود. خوب هم هدف‌گیرى کرده‌اند و تا به هدف نخورد، نمى‌افتد.الان هم همین را مى‌گویم. معتقدم این تیر، روزى به هدف خواهد خورد. شاید بعضى، آن روز خیال مى‌کردند که «حالا به این شدت و وضوح هم لازم نیست.» نه آقا! الحمدلله، چند صباحى بیشتر نگذشت که همان‌هایى که با اخم، سفیرها را برده بودند، یکى‌یکى به در خانه‌ى آقاى دکتر ولایتى آمدند و گفتند «آقا، ببخشید! اشتباه شده است.» آن وقت یکى‌یکى، سفیرها را برگرداندند. ایشان هم بحمدالله، با عزت، یکى‌یکى اینها را قبول کرد و آمدند سرجایشان. قضیه چنین است. اصول ما اینهاست.» (دیدار با مسئولان وزارت‌امورخارجه، سفرا و کارداران جمهوری اسلامی، 19/۵/1371)
«یکى از حرف‌هایى که مى‌زنند، موضوع «حقوق بشر» است. آیا چیزى که غرب از آن دفاع مى‌کند حقیقتاً حقوق بشر است؟ آن‌جا که حقوق یک میلیارد و اندى مسلمان، با اهانت به مقدساتشان تضییع مى‌شود، سردمداران حقوق بشر ساکتند و بلکه تشویق هم مى‌کنند! مى‌بینید امروز همه‌ى دستگاه‌هاى استکبارى و نوکران و مزدوران قلم به دست و جیره‌خوارشان، در دفاع از انسان بى‌ارزشى که «آیات شیطانى» را در معرض دید مردم قرار داد، صف بسته‌اند؛ همان انسان مرتد ملحد، یعنى سلمان رشدى. این، دفاع از حقوق بشر است!؟»
«در قضیه‌ى سلمان رشدى یادتان است چه جنجالى به راه انداختند؟ ناگهان چندین کشور اروپایى، یکى پس از دیگرى، نمایندگانشان را از تهران خواستند. یادتان هست؟ ما که نباید اینها از یادمان برود! آدم احساس مى‌کرد کأنه در دنیا تنها مانده است. بعد از چندى هم، با عذرخواهى آمدند که «خیلى ببخشید. معذرت مى‌خواهیم. اشتباه شده است!» یکى‌یکى برگشتند.» (دیدار با استانداران سراسر کشور و وزیرکشور،30/۹/1371)
«مسلمانانى که امروز بتوانند این موجود موذى و مضر را که به‌عنوان یک عامل پست‌فطرت و لئیم، براى یک حرکت ضد اسلامى عظیم ظاهر شد از سر راه مسلمانان بردارند، باید بردارند و مجازات کنند. الان هم وظیفه‌ى همه است. وظیفه‌ى همه‌ى کسانى است که این کار از عهده‌ى آنها برآید و دستشان به این شخص برسد.
حالا آنها دنبال اینند که آیا فتواى امام عوض شده است؟ مگر فتوا قابل عوض شدن است؟ مگر کسى مى‌تواند نسبت به این قضیه با کسى معامله کند؟ دولت انگلیس بدش مى‌آید؟ خب؛ ما هم از خیلى از کارهاى دولت انگلیس بدمان مى‌آید! فلان دولت اروپایى ناراحت مى‌شود؟ ما هم از بسیارى از کارهاى آنها ناراحت مى‌شویم. مگر ما قول داده‌ایم که هر کارى را که دولت انگلیس از آن بدش مى‌آید انجام ندهیم؟! دولت انگلیس، بیش از همه چیز، از استقلال ایران بدش مى‌آید.» (بیانات در دیدار ائمه‌ى جماعات و روحانیون و مبلغین، در آستانه‌ى ماه مبارک رمضان، 25/۱۱/71)
«برادرانِ عزیزِ مسلمان از سراسر عالم! امروز دشمنان علیه اسلام قیام کرده‌اند، نه علیه تسنّن یا تشیع یا فلان فرقه یا فلان جمعیت. دشمنان با اسلام بدند و با قرآن دشمنند. دیدید که رئیس‌جمهور آمریکا، به‌رغم مسلمین و از لجِ مسلمان‌ها، با سلمان رشدى کافرِ مرتدِ معاند ملاقات کرد! ملاقات دو کافر با همدیگر، امر مهمّى نیست؛ معناىِ سیاسىِ این کار مهم است. دستگاه حاکمه‌ى آمریکا، با این عمل مى‌خواهد چه بگوید؟ گمان مى‌کنم فهمیدنِ پیامِ این کار، چندان مشکل نباشد. این، مفهوم همان چیزى است که امروز در همه‌ى مناطق عالمِ اسلام مشاهده مى‌شود. این مفهوم، هم در جمع و تحشید همه‌ى قوا براى احیاى دولت صهیونیست غاصب و جا انداختن و تثبیت و رسمى کردن آن تجلّى مى‌کند و هم در سکوت نسبت به ظلمى که به بعضى از مسلمین در اقطار عالم، مثل کشمیر و تاجیکستان، وارد مى‌شود.» (بیانات در دیدار با میهمانان کنفرانس اسلامی، 1372).
منبع- عصر ایران (22/5/1401)

 


نظر شما :