دیدراه شماره ۳
مساله تغییر پوشش را باید بیشتر تغییری در سبک زندگی دید تا تغییری ایدئولوژیک و عقیدتی
دکتر عبدالحسین کلانتری؛ عضو شورای فرهنگ عمومی

قسمت اعظم و قریب بهاتفاق بدحجابی در دانشگاههای ما ناشی از بیدینی نیست، بلکه ناشی از سبک زندگی خاصی است که المانهای خاصی از سبک زندگی غرب را در کنار سبک زندگی اسلامی دارد.
پوشش در همه جای جهان وجوه فردی و اجتماعی دارد. لذا بخشهایی از آن خصوصی است و بخشهای نیز اجتماعی. وجه الزامی پوشش، همان بخش اجتماعی آن است که در کشورها و جوامع مختلف متفاوت است و در همین مسیر تبدیل به عنصر هویتی آنها میشود. بنابراین حجاب اجباری نداریم، حجاب الزامی داریم چراکه برای احکام فردی اجبار نداریم، الزام برای احکام اجتماعی است.
بر همین اساس در محافل آکادمیک در سراسر جهان نیز کدهای پوششی تدارک دیده شده است و حتی منشور اخلاقی تهیه میشود که روابط میان کنشگران جامعه را تنظیم نماید. این کدها و منشورها کاملاً مشخص و روشن است و رعایت آن الزامی است.
متأسفانه در کشور ما توجه به این کدهای پوششی و اخلاقی بسیار ضعیف است و بخشی از این بیتوجهی خود را در بدحجابی نشان میدهد.
قسمت اعظم و قریب بهاتفاق بدحجابی در دانشگاههای ما ناشی از بیدینی نیست، بلکه ناشی از سبک زندگی خاصی است که المانهای خاصی از سبک زندگی غرب را در کنار سبک زندگی اسلامی دارد. این سبک زندگی، در دوران فراگیری کرونا و تکثیر فضای مجازی و اختلال در فرایندهای تربیتی و پرورشی و جامعهپذیری فراگیرتر از پیش شده است.
همین ترکیب متناقض نماست که هویت جامعه ایران را معمایی میکند و باعث میشود که این جامعه تصاویر ظاهراً متناقضی از خود مخابره کند؛ حضور دهها میلیونی در تشییع حاج قاسم، حضور پرشور در لیالی قدر، مراسم محرم، مراسم اربعین و ... در کنار برخی جلوههای ناسازگار با شرع مقدس!
این پدیده را باید بیشتر تغییری در سبک زندگی دید تا تغییری ایدئولوژیک و عقیدتی. بنابراین ما بیش از اینکه خوانش سیاسی و عقیدتی از حجاب داشته باشیم و خود را در زمینبازی دشمن گرفتار کنیم، باید لایههای سبک زندگی، تربیتی و فرهنگی آن را لحاظ کنیم و از همین منظر به حل آن بیندیشیم.
باید مراقبت کرد که تفسیر غلطی از این مسئله اجتماعی و فرهنگی ارائه نشود و بر اساس معیار حجاب، دوگانه دیندار و بیدین درست نشود (نظر رهبری). چراکه حجاب ملاک انحصاری دینداری نیست. بلکه یکی از نشانههاست که البته مهم است. لذا این دوگانهها نهتنها از حیث فرهنگی و اجتماعی خطرناک هستند و ممکن است بر اساس نظریه برساخت گرا هویت بیدین را برای بدحجابان برساخت نموده و بر اساس نظریه برچسبزنی هویت بیدین به آنها الصاق نمایند، که نیز ممکن است موجب رونق کمپینهای سیاسی جریانهای معاند و برانداز سیاسی شود و خواسته معاندین و بدخواهان کشور همین است.
این دوگانهسازیها قطعاً به نفع جامعه ایران و مصالح نظام نیست. چراکه دشمن میخواهد بر اساس این دوگانهسازیها پروژه امنیتی خود علیه نظام و دین را پیش ببرد. توجه بیش از حد به حجاب، که البته درجای خود بسیار مهم است، نباید ما را از توجه به موضوع مهمتر عفاف غافل سازد.
تأکید بر سبک پوششی خاص و فراگیر و ملی از حجاب، سوغات استانداردسازی، یکسانسازی و تولید انبوه جهان مدرن است. که موجب سرکوب رنگها و پوششها در کشور شده که بهطور سنتی در جامعه ایران رواج داشته هیچ مشکل فقهی نیز نداشته است. این وضعیت یکی از دلایل مهم تکثیر فرهنگ برهنگی و بدن نمایی در کشور است.
منبع- شورای فرهنگ عمومی کشور (27/4/1401)
نظر شما :