دیدراه شماره ۳

اتفاق مهم جامعه ایران«شکاف اجتماعی» است نه شکاف نسلی

دکتر تقی آزاد ارمکی؛ استاد دانشگاه تهران
۰۸ تیر ۱۴۰۱ | ۱۴:۱۶ کد : ۴۸۱۸۸ رصد و دیدراه دیدراه شماره ۳
پژوهش‌ها نشان می دهد یک نوع همگرایی بین نسل ها از طریق ارزش های مدرن، ارزش های اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی، نهاد خانواده و جامعه مدنی به وجود آمده است. یعنی در واقع نسل جدید آن‌چیزی را انجام می دهد که نسل قدیم درخواستش را دارد و به نوعی در امتداد آن است.
اتفاق مهم جامعه ایران«شکاف اجتماعی» است نه شکاف نسلی

پژوهش‌ها نشان می دهد یک نوع همگرایی بین نسل ها از طریق ارزش های مدرن، ارزش های اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی، نهاد خانواده و جامعه مدنی به وجود آمده است. یعنی در واقع نسل جدید آن‌چیزی را انجام می دهد که نسل قدیم درخواستش را دارد و به نوعی در امتداد آن است.
پژوهش های من نشان می دهد که نسل میانی در جامعه ایرانی کارگزار اصلی تحولات اجتماعی بوده و نسل جوان در اختیار او برای بازیگری قرار دارد. نسل مسن و کهنسال نیز از «بازی سازی» نسل میانی حمایت می کند. شواهد نشان می دهد که در عرصه‌های گوناگونی نظیر موسیقی، مصرف، علم، مشارکت، مهاجرت و حوزه های عمومی این مسأله وجود دارد.
مهاجرت در ایران پدیده نسل جوان نیست، بلکه به نسل میانی هم مربوط می شود، کسانی که خود در جوانی اقدامی برای مهاجرت نکردند، حالا هم خود و هم نسل جوان را ترغیب به مهاجرت می کنند. در مورد تحصیل، ازدواج و عدم فرزندآوری و روابط جنسی و...نیز همین طور است.
ما چندین جامعه درون ایران داریم. جامعه ما از بالا تا پایین شکاف های متعددی خورده است و همین شکاف ها هستند که می توانند تحولات اجتماعی را توضیح دهند.
معمولا مشارکت کنندگان در انتخابات به سه دسته اصولگرایان، اصلاح طلبان و جمعیت خاکستری تقسیم می شوند. بنابراین، سه جامعه در این مواقع کنار هم زیست می کنند و سه نوع کنش سیاسی انجام می دهند. علاوه بر شکاف های سیاسی این چنینی، شکاف های دیگری هم در جامعه به وجود آمده که ممکن است آنها را تحت عنوان «خودی» و «غیرخودی» نامگذاری یا در تقسیماتی چون مذهبی و غیرمذهبی، غربزده و سنتی تقسیم بندی کنند. افراد حاضر در تجمع شیراز را باید نماینده بخش مهمی از جامعه دانست که در نقطه مقابل جمعیتی قرار دارند که سرود «سلام فرمانده» را می خوانند. پس حداقل می توان گفت آنچه در جامعه ایران به لحاظ عمل فرهنگی وجود دارد، دوگانه است.
جامعه ایران شکاف های متعددی از حیث سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خورده است و با جامعه ای چند صدپاره مواجه ایم. بنابراین می بینیم که در هر دوره اتفاقات مختلفی برای بخشی از جامعه ظهور می کند.
رشد تعداد منتقدان و معترضان باعث شده تا سیاست های کنترلی و نظارتی آن گونه که باید کارایی نداشته باشند. بنابراین، اتفاق دیگری در جامعه در حال رخ دادن است ولی یک عده تلاش می کنند با غربزده خواندن بخشی از جامعه از واقعیت فرار کنند. فرزندان مسئولین مدعی ارزش مداری به همان سبکی از زندگی روی آورده اند که مورد نکوهش خودشان است. لذا بدون پذیرش وضعیت فعلی نظام اجتماعی نمی توان قدمی پیش برد. نباید چنین برداشت کرد که گروهی وارد جامعه شده اند تا جامعه را به انحراف بکشانند این ها مردم همین کشورند و مسأله اصلی تن ندادن بخشی از جامعه به قواعد موجود است.
نظام تصمیم گیری، نخبگان، سیاستمداران، استراتژیست‌های این کشور باید وضعیت فعلی نظام اجتماعی را بپذیرند و کنش فرهنگی، سیاسی و مدیریتی را متناسب با آن ایجاد و طراحی کنند.
باید شیوه های ارتباط با جمعیت را متناسب با موقعیت طراحی کرد.  اینجاست که باید عقلا به میدان بیایند...
آینده ای که می توان برای جامعه ترسیم کرد، در بزرگ شدن جامعه غیرخودی ها و نحیف شدن جامعه خودی ها خلاصه می شود و این بسیار خطرناک است. نباید فراموش کنیم که انتظارات، ایده ها، ساختار، مناسبات و ترکیب نیروهای اجتماعی تغییر کرده است.
نخست، باید وضعیت و شرایط جامعه خود را بپذیریم. دوم، باید ضعف های خود را قبول کنیم. سوم باید به ارزیابی و آسیب شناسی اوضاع روی بیاوریم. چهارم، باید شیوه ها و روش های جدیدی برای مدیریت و کنترل و نظارت و ارتباط با جامعه برقرار کنیم. پنجم، اینکه باید جابه جایی نیروهای اجتماعی اتفاق بیفتد.
منبع- دیدراه شماره 3 دفتر مطالعات فرهنگی جهاد دانشگاهی

خبرگزاری جماران (7/4/1401)

 


نظر شما :