دیدراه شماره ۱

پیوند سبک زندگی اسلامی با اقتصاد؛ مبانی اخلاق اقتصادی را مراعات نکردیم

حجت‌الاسلام احمد شرفخانی؛ رییس مرکز امور خیریه سازمان اوقاف
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ | ۱۴:۱۸ کد : ۴۶۷۰۹ رصد و دیدراه دیدراه شماره ۱
اینکه حضرت رسول (ص) فرمودند «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» به معنای این است که پایه و مبنای دین مبین اسلام اخلاق است و بر همین مبنا اگر بخواهیم امروز، گفتمان جهان اسلام را در عرصه‌های فردی و اجتماعی و در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بیان کنیم، بهترین گفتمان، گفتمان اخلاق است.
پیوند سبک زندگی اسلامی با اقتصاد؛  مبانی اخلاق اقتصادی را مراعات نکردیم

در بررسی مکاتب و جوامع مختلف، دین مبین اسلام نسبت به فضائل و ارزش‌های اخلاقی تأکیدات فراوانی دارد و به خاطر همین اصل تأکیدات است که رسول گرامی اسلام (ص)، علت بعثت و ساختار دین مبین اسلام را بر پایه و اساس اخلاق معرفی نموده است. اینکه حضرت رسول (ص) فرمودند «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» به معنای این است که پایه و مبنای دین مبین اسلام اخلاق است و بر همین مبنا اگر بخواهیم امروز، گفتمان جهان اسلام را در عرصه‌های فردی و اجتماعی و در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بیان کنیم، بهترین گفتمان، گفتمان اخلاق است به این خاطر که یکی از مهمترین شاخص‌های اصلی یک فرد مسلمان اخلاق اوست.اخلاق اقتصادی یکی از مهمترین بخش‌های اخلاق در دین اسلام است از مهمترین نمودهای اخلاق در دین اسلام می‌توان به اخلاق در عرصه اقتصاد اشاره کرد، چراکه در بحث رقابت، بازاریابی، سود و منافع و… آنچه مهم است رعایت اخلاق و ارزش‌هاست. با توجه به تأکیدات فراوان دین اسلام به بحث اخلاق در عرصه اقتصادی و با توجه به اینکه مبنای اصلی در امتحانات الهی برای انسان در همین بحث اقتصاد گنجانده شده، به این دلیل که بحث ثروت، قدرت، و سود و منافع مطرح است. به تعبیری در اخلاق اقتصادی این نکته مهم است که اگر مبانی تفکری و ایدئولوژی هر فرد را بررسی کنیم، خواهیم دید که هر شخصی که پایبند به اخلاق اقتصادی باشد، طبیعتاً نتیجه آن چیزی جز احیای کرامت و ارزش‌های الهی نخواهد بود.
اما اگر مبنا تفکر سرمایه داری غربی باشد، قطعاً نتیجه‌اش نظام سرمایه داری است که انسان در آن همانند یک ماشین و ابزاری است که بُعد روحانی و کرامت و ارزش‌های انسانی آن پایمال می‌شود، حتی ما شاهد هستیم که در نظام سرمایه داری غربی، در رابطه با جنسیت‌ها خصوصاً زنان، با نگاه تجارت و سودآوری به انسان نگاه می‌کنند، در واقع به عنوان یک کالا به آدمی نگاه می‌کنند و برای سودآوری از آن استفاده می‌کنند.
از مهمترین تبعات دیدگاه سرمایه داری غربی، ایجاد فاصله طبقاتی بین مردم و در نتیجه ایجاد قدرت و استعمار عده‌ای توسط عده دیگری است اکنون در دوره‌ای هستیم که بحران‌ها و چالش‌های اقتصادی جدی و میز تحلیل ارزش‌های اخلاقی در عرصه اقتصاد را شاهد هستیم. به تعبیری پیشرفت‌های جدی را در بخش علم و صنعت و اقتصاد شاهد هستیم و این باعث شده که روحیه کاخ نشینی، استعمار و حذف منافع اجتماعی در جوامع مختلف گسترش یافته و به سوی کامیابی و لذت‌های مادی پیش رفته و در مقابل آن ستون‌های اخلاق و ارزش‌های معنوی انسان به سمت فروپاشی می‌رود.در این موقعیت، بهترین راهکار پیوند ارزش‌های اخلاقی با اقتصاد است و اگر این امر شکل بگیرد، قطعاً جامعه به سمت حق، فلاح، رستگاری، سعادتمندی و آسایش و آرامش پیش می‌رود.
اولین مبنا و اصلی که به عنوان اصول اخلاق اسلامی در اقتصاد بیان می‌شود، این است که خود اقتصاد اصل نیست، بلکه به عنوان یک وسیله مطرح است. به عبارتی باید ارزش‌های الهی را اصل بدانیم و اقتصاد را ابزاری برای رشد، تعالی، رفاه، آرامش و معنویت انسان. و هیچگاه انسانیت و اخلاق نباید فدای منافع اقتصادی شود.در دین اسلام یک اصلی وجود دارد به نام «لاضرر و لاضرار»، به تعبیری در منابع قرآنی و روایی توصیه شده که «نه به خودت و نه به دیگران ضرر نرسان». اگر این اصل به عنوان اخلاق اقتصادی در نظر بگیریم. دیگر شاهد بدخلقی‌ها، تکاثر، احتکار و فساد اقتصادی و برخی اتفاقات در عرصه اقتصاد نخواهیم بود. سومین نکته نیز اصل جلب منفعت اجتماعی است، به تعبیری اگر شخصی دارای اخلاق اقتصادی باشد، منفعت اجتماعی را فدای منافع شخصی نمی‌کند، اتفاقی که متأسفانه هم اکنون در جامعه ما بالعکس اتفاق می‌افتد و بعضاً منافع عموم مردم فدای منافع شخصی در عرصه اقتصادی می‌شود و حتی منافع جمعی مردم فدای منافع گروه، حزب و مجموعه‌ای خاص می‌شود.همه ما می‌دانیم که اقتصاد بر سه محور تولید، توزیع و مصرف، استوار است و اگر در عرصه تولید، توزیع و مصرف اصل صداقت و دوری و پرهیز از فریب و کم فروشی صورت بگیرد، نتیجه خوبی را در اقتصاد شاهد خواهیم بود.
شخصی که اخلاق اقتصادی دارد، حتماً مبنای احسان و نیکوکاری در وجود اوست، رسیدگی به امور مسلمین، نیازمندان و حاجتمندان، یکی از نیازهاست، البته اصل احسان و نیکوکاری نباید به گونه‌ای باشد که به ایجاد فقر در جامعه دامن بزنیم و بعد تلاش کنیم برای رسیدگی به نیازمندان، متأسفانه در برخی موارد شاهدیم که برخی از شرکت‌ها و کارخانه‌ها اصطلاحاً در جای دیگری فقر ایجاد می‌کنند و سپس در قالب یک مؤسسه خیریه، به انفاق و نیکوکاری اقدام می‌کنند. به هر حال نه تنها در عرصه تولید، توزیع و مصرف بلکه در عرصه‌های بازاریابی نیز باید روحیه احسان و نیکوکاری وجود داشته باشد و در نتیجه هم اگر منابع حلالی وجود داشت، رویکرد احسان و نیکوکاری را نیز در پیش گرفت.
آخرین نکته اصل مبارزه با فساد است. اگر فردی اخلاق اقتصادی داشت، هم خود او و هم مجموعه تحت نظارتش، نباید اهل فساد باشند. اگر هم فساد اخلاقی و هم مالی در مجموعه دیده شد، باید با آن سفت و سخت مقابله کرد، هم با اصل فساد و هم با مفسدین، این نکته مهمی است که ما برخی مواقع با مفسدین مبارزه می‌کنیم، اما با فساد که ریشه ایجاد مفسدین است مبارزه نمی‌کنیم. به هر حال اگر این اصول و مبانی را در نظر بگیریم، یقین بدانید که این موارد مهمترین عامل برای رشد و توسعه اقتصادی در کشور ما خواهد بود، اگر ما شاهد آن هستیم که رشد و توسعه اقتصادی کاهش یافته و در کنار آن شاهد فاصله طبقاتی و فقر در جامعه هستیم و سطح رفاه مردم به حداقل رسیده، علت همه اینها این است که ما مبانی اخلاق اقتصادی را مراعات نکردیم.
در تولید و توزیع و مصرف هم باید رعایت اصول اخلاقی، ارزش‌های انسانی و کار و تلاش اتفاق بیفتد، اهتمام واقعی به کار، در کنار پرهیز از ربا و کم فروشی و… حتی در مصرف عموم مردم، پرهیز از اسراف و حرص و طمع و.. و رویکرد سخاوت و قناعت شاخصه‌هایی است که باید بدان توجه داشت.
مهمترین شاخصه برای تحقق اخلاق اقتصادی در جامعه، خود خانواده است، چراکه ساختار تربیت و شخصیت انسان فضائل و ویژگی‌های اخلاقی و… در خانواده شکل می‌گیرد و البته بخش مهم دیگر آن آموزش و اجتماع است. مهمترین شاخصه‌های تحقق بحث اخلاق اقتصادی، بحث تربیت فضائل و روحیه اخلاق الهی و انسانی در خانواده شکل می‌گیرد، حتی رشد اخلاق و پیشرفت و تعالی انسان نیز در خانواده شکل می‌گیرد، در خانواده نیز باید چارچوبی برای بحث اقتصاد خانواده طراحی شود.
فرزندان، آئینه اخلاق والدین
عملکرد و توجه والدین به مباحث اخلاقی، یک بعد مهم در این زمینه است، چراکه فرزندان آئینه اخلاق و رفتار والدین هستند. نکته بعدی نوع تربیتی است که در خانواده اتفاق می‌افتد. یعنی محیط خانواده اگر محیطی باشد که نوع نگاه، دیگر دوستی، نوع دوستی باشد نگاهش این باشد که به دیگران ظلم نکند، نگاهش قناعت باشد، نگاهش دوری از ظلم باشد نیکوکارانه باشد، نگاهش قناعت باشد و زهد و پرهیز از اسراف و تبذیر باشد و نگاهش عدم تکاثر و تسلط و ظلم به دگران و استعمار دیگران باشد در این تربیت من اگر در عرصه اقتصاد اجتماع هم ورود کردم، اخلاق اقتصادی ام بر مبنای دین مبین اسلام خواهد بود. اگر اصولی که برای اقتصاد عرض شد در تربیت خانواده شکل بگیرد قطعاً نتیجه‌اش در جامعه بهتر خواهد بود و به تعبیری اخلاق اقتصادی در جامعه نهادینه خواهد شد. اگر مبانی خانواده بر اساس ایدئولوژی الهی و بر اساس ارزش‌های الهی و انسانی باشد، قطعاً در ابعاد مختلف زندگی روش و رفتارها به سمتی می‌رود که در آن انفاق، اعتدال، میانه روی، احسان و نیکوکاری و قناعت وجود خواهد داشت، یعنی چون شخص به تعبیری ایدئولوژی الهی دارد، در زندگی وی خمس و زکات و ساده زیستی، بخشش و شکرگزاری به عنوان شاخص وجود دارد و در کنار آنها، دوری از رذائل اخلاقی که یکی از شاخصه‌های مهم سبک زندگی اسلامی ایرانی است، یعنی پرهیز از اسراف و مصرف گرایی، چشم و هم چشمی و… قطعاً در این مجموعه، خواهد بود.
خانواده نباید از هر سبک و روش تربیتی در جامعه تقلید کندبخش مهم دیگر عدم تغییر روش‌ها و منش‌های خانواده بر اساس تغییر منش‌ها و روش‌های سبک زندگی جامعه است، برخی از سبک زندگی‌ها بر اساس اینکه سبک زندگی مادی است، جذابیت دارد، مثل سبک زندگی غربی که چون بر اساس مبانی لذت‌جویی و لذایذ طراحی شده که خود به خود جذابیت‌هایی دارد و بر اساس همین جذابیت‌ها زندگی انسان سمت و سو پیدا می‌کند. بعضاً نوع خوراک و پوشاک شان تفاوت پیدا می‌کند. نوع گفتمان تفاوت پیدا می‌کند، رفت و آمد و نوع آشپزی، نوع ساختمان سازی، نوع رفاهیات و با تغییر هرکدام قطعاً اقتصاد خانواده هم تغییر پیدا می‌کند. بر این اساس هرچقدر غرایض لذت جوی انسان در اوج قرار بگیرد برای اینکه پاسخ این غرایض را بدهند اقتصاد خانواده را تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد و چون غرایز آدمی نامحدود است، و تنها پاسخ به نیازش برایش مهم است، ممکن است از نظر اقتصادی حتی خانواده را دچار مشکل کند. ممکن است تمام فضائل انسانی و اخلاقی را زیر پا گذاشته و زمانی که ستون‌های اصلی از بین رفت، انسان از ساختار انسان مداری خارج می‌شود، تلاش می‌کند حتی از اعضای خانواده خویش سبقت بگیرد تنها برای اینکه با غرایض خود پاسخ دهد. غرایزی که بر اساس لذت چیده شده و مدیریت عقل در اقتصاد خانواده را از بین می‌برد.به همین خاطر در جامعه شاهدیم که به جای هدف گذاری برای آرامش و آسایش خانواده؛ نتیجه این شده که همه مردم، شبانه روزی کار می‌کنند، تا به آسایش برسند، اما تماماً زندگی مردم با عدم آسایش و آرامش همراه است، بر همین اساس بهترین ساختار و بهترین راهکار پیوند ارزش‌های اخلاقی با اقتصاد در جامعه است و نکته بعدی هم پیوند سبک زندگی اسلامی با اقتصاد خانواده است.

منبع: دیدراه شماره 1- دفتر مطالعات معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی


نظر شما :